عشق از دوست داشتن مجزاست ولی گاهی به دلیل شباهتهایی كه با هم دارند اشتباه گرفته میشوند وگرنه هركدام از اینها یك مقوله جداست. اگر بخواهیم با مفاهیم آكادمیك صحبت كنیم، دوست داشتن همان چیزی است كه در عربی میگویند «حُب» و از جنس عالم دوم است ولی عشق از جنس عالم چهارم است. از این تعاریف متوجه
میشویم عشق و دوست داشتن به اندازه دو دنیا با هم تفاوت دارند و این تفاوت كمی نیست. حتما میپرسید منظور از 4 عالم چیست؟ این عالمها مقوله پیچیدهای دارند ولی در یك تعریف ساده باید بگویم این چهار عالم عبارتند از: اول،
طبیعت كه همین جهان ملموس است. دوم، فطرت كه عالم معناست. سوم، طینت كه میگویند تركیب عالم اول و دوم است و چهارم، حیرت یعنی همان عالمی كه پیامبر(ص) در معراج دید و متحیر شد و گفت: «خدایا تو را آنقدر كه باید نشناختم.» بعضیها معتقدند بالاترین درجه دوست داشتن عشق نام دارد. یكی از حكما هم عشق را مستی عقل
معرفی كرده است. در حقیقت عشق یك مقدمه دارد به نام شناخت و معرفت و یك موخره به نام ایثار و فداكاری. اگر كسی را با معرفت آنقدر دوست داشته باشید كه برایش ازخودگذشتگی كنید، عاشقش هستید.فرض كنید دختر و پسر جوانی بسیار به هم علاقه دارند ولی چه تضمینی وجود دارد كه دخترخانم در آینده مادر خوبی باشد یا آقاپسر از عهده نقش پدری برآید؟ از كجا معلوم وقتی با هم زیر یك سقف قرار میگیرند هزار و یك اختلافنظر نداشته باشند؟ همه اینها در مشاوره قبل از ازدواج مشخص میشود