پارس ناز پورتال

جوک ها و طنز های باحال

مجموعه : مطالب طنز
جوک ها و طنز های باحال

خووووچه اخوخخخ توووف این صدا موقعی میاد که پدر بزرگم اول صبحی تو حیاط درش میاره
 

.
.
.

 
آقا من تازه به این نکته رسیدم که سریال “هوش سیاه” ۱۰۰ درصد دروغه
 آخه کدوم خونه مجردی دیدید که انقدر تمیز و مرتب باشه.انگار هتله
 خو همین کارا رو می کنن مردم میرن ماهواره نگاه میکنن دیگه
 آخه چقدر یه سریال میتونه تخیلی باشه
 
طنز باحال
 
ویـــــــــــــــــــــــــژه سارایلار :
 حــــالا انــقــدر گــل قــوچــان نــژاد رو نــشــون مــیــدن آخــرش مــیـزنــه بـیــرون))))))
 حــــــــالا نـــــــــــگـــــــــا
 اسماعیل فلاح .. خبرنگار اعزامی صدا و سیما
 
طنز باحال
چه کلاسی داشتیم و داریم ما !!!
 ی روش تقلبی خیلی راحت که شاید خیلی ها بدونن و استفاده کرده باشن!
 با هم کلاسی ها هماهنگ کردیم موقع امتحان وقتی تستی رو نمیدونیم با ترفند به بقیه خبر بدن
 بعد هر کی جوابو دونست
 اگه بگه استاد, سوال ۱ خیلی سخته(یعنی الف) سخته(ب)خیلی راحته(ج)راحته(د)
 به همین راحتی به همین خوشمزگی … پودر کیک …
 
طنز باحال
 
یعنیااااا!!
 خاک تو سر دنیا!!
 که “آدماش” ماییم!!
 خخخخخخ
 
طنز باحال
 
 
ما زیاران چشم یاری داشتیم ، یاران هم متقابلا از ما چشم یاری داشتن ،
 ما منتظر اونا ، اونا منتظر ما ،
 وضعمون شد این !!!
 
طنز باحال
 
آقا این طرح هزاران لبخند همراه اول هست که میرن جلو در طرف بهش میگن و اونم با تلفن به یکى میگه و خیلى شیک حرف میزنن.ولى اگه بیان جلو درما و بعدن دادن جایزه بگن به یکى زنگ بزن منم به دوستم میزنگم
 من:مهدى من ۲۵میلیون برنده شدم
 مهدى: گه نخور حمال بووووووق…برو خودتو مسخره کن آشغال اگه راس میگی بیا دونگ قلیونتو بده انقد روما چتر نشى
 و بعد صداى بوق ممتد ناشى از قطع کردن
 بعدشم جایزه رو همراه اول ازم بگیره و بره.
 
طنز باحال
 
ترک رفیقم نشسته بودم دست فرمونش خوبه ولی خیلی بد میره
 از خیابون پیروزی تا تهرنپارس هی ۵۰۰ تومن ۵۰۰ تومن نذر کردم
 به مقصد که رسدیم ۱۰۰۰۰تومن اندختم صندوق
 اخه چی بهش بگم
 
طنز باحال
 
 
 
امروز سر سفره داشتیم ب بچه دو ساله غذا میدادیم نمیخورد؛ی لحظه فک کردم تو طویله هستیم.انواع و اقسام صدا ها و اداها رو دراوردیم تا این بچه نیم وجبی کمی غذا میل کنه
 
طنز باحال
 
“دیالوگ علی صادقی در سریال خانه به دوش”
 علی : چند سالته؟
 سحر : هشت !
 علی : من همسن تو بودم ده دوازده سالم بود . . . ^_^
 
طنز باحال
 
خیلی عجیبه به خدا، سرکوچمون یه مغازه ابزارفروشی هست همیشه خدا بازه یعنی تو ۳۶۵ روز سال تعطیلی نداره. یه بار تو خونه اورژانسی نوار تفلون لازم شد بابام گفت بپر برو از سر کوچه بگیر. رفتم دیدم بسته اس. یعنی می خواستم سرمو بکوبکم به تیر چراغ برق
 این شانسه من دارم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
 
طنز باحال
 
اقا تو برنامه سمت خدا یه اتفاقی افتاد که من از خنده روده بر شدم :
 کارشناس برنامه : من یه داستان از امام حسین عرض کنم
 مجری : دوستان میگن که کمتر از دو دقیقه وقت داریم
 کارشناس : میخواید “حلزون” پخش کنید ؟
 انصافا دمش گرم کلی خندیدم  )))))
 
طنز باحال
 
عاغا من دیروز رفتم از این کرم حلزونا برا خودم خریدم،شب موقع خواب زدم به صورتمو خوابیدم
 چشتون روز بد نبینه! صب که چشامو وا کردم دیدم عاغا پلیسه وایساده بالا سرم،مامان بابامم دارن با استرس نگام میکنن! تا اومدم بفهمم قضیه چیه دسبند بهم زدن و …!
 چن دیقه پیش اجازه دادن رفتم wc کلانتری،داشتم دستامو میشستم که خودمو تو آینه دیدم!! بعله!! خودم خودمو نشناختم!
 سرتونو درد نیارم، الان با وکیلم حرف زدم بره اون کرم حلزونو از خونمون بیاره تا به مامان بابام ثابت کنم که من بچه واقعیشونم
 از عزیزان اگه کسی منو میشناسه بیاد اینجا شهادت بده من آزاد بشم،
 
طنز باحال
 
یکی از دوستای بابام چند سال پیش با هواپیما می رفته تهران که وسط راه هواپیما رو میدزدن و میبرن ایتالیا ولی توی راه دزدارو می گیرنو هواپیما فقط در حدی که توی فرودگاه ایتالیا سوختشو تامین کنه توقف کرده حالا این یارو هروقت کسی رو می بینه میگه
 قسمت بشه یه سر برید! مااااا ایتالیا که بودیم اینطوری بود ما ایتالیا رفتیم اونطوری بود!!!!!!!!
 دمش گرم کاش مام می رفتیم
 
طنز باحال
 
پسرداییم تا حالا لب به سیگار و قلیون نزده
 بعد از اینکه تو عشقش شکست خورده
 رفته الکترو اسموک (Electro Smoke) خریده میکشه!
 آخه آدم انــــــقدرررر هـمـوژنـیـزه؟! :•|
 
طنز باحال
 
اینایی ک با صدای خیلیییییییییییییی بلند تو ماشین ب آهنگا گوش میدن؛اینا عقده ای یا ندید بدید نیستن؛فقط یکمی گوشاشون کره همین.
 
طنز باحال
 
فانتزی من اینه که تو ی شب برو خواستگاری دو تا دختر دوتا شونم بله بگن.
 بعد تو ی روزم با هر دوتاشونم ازدواج کنم. بعدشم بچه هامون تو ی روز ب دنیا بیاد !!!
 
طنز باحال
 
فامیل دور:در بستنی را باید بست
 پسر عمه زا:در بستنی را باید لیسید!!!!!!
 
طنز باحال
 
تجربه بهم ثابت کرده که از یه سنی به بعد
 دیگه نباید در پیشگاه والدین گرامی از افعال پرسشی استفاده کرد!
 برای مثال:
 میشه من امشب با دوستام برم بیرون؟ (شکل غلط)
 من رفتم بیرون! (شکل صحیح)
 
طنز باحال
 
داشتیم میرفتیم باداداشم بستنی بخریم (آره رفتم تو فاز بستنی ) میگم چی میخوای ؟ میخواست بگه بستنی فالوده گفت بستنی تفاله میخوام من :۰ داداشم