پارس ناز پورتال

اوج لذت زندگی در چیست؟

اوج لذت زندگی در چیست؟
 
بعضی ها اعتقاد به اصالت لذّت دارند و بعضی ها هم اصالت را به نفع مادی می دهند که البته در طول تاریخ ، این گونه اعتقادات ، همواره در ضمیر ِ آگاه و یا ناخودآگاه ِ بسیاری از انسانهای دنیاگرا وجود داشته است و امروزه تنها کاری که کرده اند این است که این گونه مسائل را به صورت تئوریزه شده و با جملات شبه علمی بیان می نمایند و الا چیز تازه ای را کشف نکرده اند مثلا در اشعار بعضی از شعرای قدیمی ما به این گونه نگرشها ، اشاراتی شده است که دلیل روشنی بر این مدعا می باشد :
 
دوران جهان بی می و ساقی هیچ است بی زمزمه ساز عراقی هیچ است
 
هر چند در احوال جهان می نگرم حاصل همه عشرت است و باقی هیچ است
 
و یا حافظ علیه الرحمه می فرمایند :
 
هنگام تنگدستی در عیش کوش و مستی کاین کیمیای هستی قارون کند گدارا
 
حدیث از مطرب و می گو و راز دهر کمتر جو که کس نگشود و نگشاید به حکمت این معما را
 
در عیش نقد کوش که چون آبخور نماند آدم بهشت روضه دارالسلام را
 
که اگر از معنای باطنی و عرفانی این گونه اشعار صرف نظر نماییم ، از ظاهر آنها چنین برمی آید که به اصالت لذ ّت تاکید دارند .
 
در هر صورت صاحبان هر کدام از این دیدگاههای که به اصالت لذ ّت و یا به اصالت نفع تاکید می نمایند ، باید توجه داشته باشند که هر کدام از آنها ، در واقع به مرتبه نازله ای از مراتب انسانی توجه دارند که بدون تردید این گونه هدف گذاریها و محدود سازیهای دنیوی ، در شان و منزلت انسانی نیست که عرصه جولانگه او را از خلیفة الهی زمینی ، تا لقاء الهی ِ آسمان ِ ملکوت و معنا گسترش داده اند .
 
و امّا از این واقعیت ها که بگذریم باید اذعان نمایم که ، اساساً در دنیا هیچ گونه لذتی وجود ندارد یعنی آنچه که وجود دارد ، رنج است و رفع شدن رنج .
 
در این دنیا برای ما انسانها و سایر موجودات زنده ، فقط رنج وجود دارد و خداوند هم در قرآن کریم می فرمایند « لقد خلقنا الانسان فی کبد » ( که بتحقیق ما انسان را در رنج آفریدیم ) و البته باید توجه داشته باشیم که هر رنجی پایان پذیر است و هر رنجی پس از مدّتی مرتفع خواهد شد « فانّ مع العسره یسراً » ( پس بدرستیکه با سختی ، آسانی است ) که این رفع شدن رنج را ، لذ ّت نام نهاده اند بنابراین اگر رنجی در کار نباشد در آنصورت رفع شدن رنج هم ، غیر ممکن و حتی محال خواهد شد همچنانکه اگر سختی نباشد ، آسانی هم معنایی نخواهد داشت و لذا اگر کسی اصالت را به لذت می دهد باید همواره به دنبال رنج برود تا با رفع کردن آن رنج ، به لذت مورد نظرش برسد که البته در این صورت او با این کار ، همواره خود را در دور باطل گرفتار خواهد ساخت و این یک امر بیهوده ای به نظر می رسد چه ضرورت و نیازی وجود دارد که ما رنجها را تحمل بکنیم و دل خوش بداریم که رفع شدن آن شیرین است .
 
آزاده ای که بخش از عمر خود را در اسارتگاههای مخوف عراق گذرانده بود ، در خاطرات خود در کتاب « روانشناسی اسارت » مطلب جالب و قابل توجهی با این مضمون آورده بودند که :
 
« اسراء ، پس از تحمل ساعات شکنجه ، احساس شعف و نشاط عجیبی می کردند » البته این مسئله واقعیت دارد و طبیعی هم هست ولی سوال این است که آیا اکنون آزاده ای می پذیرد که او را دوباره به آن اسارت گاهها ببرند و شکنجه شان کنند تا مجددا ً به همان احساس شعف و لذت ِ پس از شکنجه دست یابند ؟ مسلما ً جواب منفی است بنابراین تحمل رنج های دنیا ، برای رسیدن به لذت های حاصل از آن ، معقول و منطقی به نظر نمی رسد .
 
در این دنیا هیچ کس نمی تواند بیش از رنجی که برده است ، لذت ببرد و لذت ما همواره کمتر از رنجمان خواهد بود یعنی هیچ کس نمی تواند تمام رنجهایش را شناسایی کند و برای رفع کردن آنها اقدام نماید .
 
رنج همواره مقدم بر لذت است به عنوان مثال : اگر کسی ، رنج تشنگی را تجربه نکرده باشد ، از لذت نوشیدن آب هم بهره مند نخواهد شد ، اگر کسی رنج ِ فقر را درک نکرده باشد ، از لذت ِ غنی بودن هم بهره ای نخواهد برد اگر کسی از جهل خود رنج نبرده باشد ، در آنصورت ، علم و دانایی هم برای او لذتی نخواهد داشت و بقیّه لذت ها هم همینگونه هستند ، خلاصه مطلب این است که برای ما انسانها در این دنیا ، رنج وجود دارد که وجود آن هم واقعی است و البته پس از تحمل رنج ، رفع شدن رنج هم اگر شرایط مهیّا باشد ، می تواند وجود داشته باشد که این رفع شدن ِ رنج را « لذ ّت » می گویند بنابراین لذت فی نفسه وجود ندارد و در واقع ، رفع شدن رنج می باشد .
 
و امّا لذت واقعی برای انسانها ، در آخرت و در بهشت میسّر خواهد شد و آن هم رسیدن به آرامش ابدی و دوری از رنج می باشد یعنی لذت واقعی آن است که رنجی نباشد و در عین حال ، انسان خود را در کمال ببیند و تا وقتی که آدمی خود را ناقص می بیند ، برای رفع آن نقص ، خود را به رنج و زحمت می اندازد و برای همین است که وقتی کسی تمام رنجهای دنیوی خود را برطرف شده ببیند ، و در عین حال معتقد به حیات پس از مرگ نباشد و به دنبال کمالات اخروی هم نباشد ، در آنصورت او بسیار مضطرب ، نگران و رنجور خواهد شد چون فطرتا ً و حتی به صورت ناخودآگاه ، در می یابد که با وجود ِ نقص و دوری از کمالات واقعی ، تلاش نمی کند و خود را به رنج و زحمت نمی اندازد ، این مرحله چنان سخت و ناگوار است که ممکن است او برای خروج از این حالت ، دست به خود کشی هم بزند که لازم است در مورد کشف علت خودکشی های که در میان مرفهین جامعه اتفاق می افتد ، از این زاویه هم موضوع را مورد بررسی قرار داد و الا ممکن است دچار اشتباه در نتیجه گیری بشویم .
 
متذکر می شوم که لذت واقعی برای انسانها در این دنیا ، آن است که آدمی خود را در کمال ببیند و از نقص ِ قابل توجهی هم در رنج نباشد و این لذت ، همانند لذتی است که به بهشتیان در آخرت وعده داده شده است .