جستجو در پارس ناز

چرا سن ازدواج بالا رفته؟

چرا سن ازدواج بالا رفته؟

ازدواج یکی از بهترین نیازهای آدمی است که دین مقدس اسلام به آن اهمیت فراوانی داده است و آن را از بهترین سنت های دینی شمرده که مایه برکات بی شماری است.

از نظر قرآن، ازدواج مایه آرامش روح و روان آدمی است، که این خود از نشانه های رحمت و بزرگی خداوند است.۱

تشویق اسلام به ازدواج خصوصاً در سن جوانی، و کراهتِ اسلام از تجرّد و رهبانیت، در بسیاری از سخنان معصومین آمده است.

آثاری چون :

بزرگداشت سنت پیامبر۲،
قرار گرفتن در ولایت و حمایت خداوند۳،

به خشم آوردن شیطان۴،
کامل شدن ایمان جوانان۵،

زیاد شدن روزی۶،

و مانند آن از برکات ازدواج، در کلام معصومین شمرده شده است. همچنین تأخیر در امر ازدواج در بعضی روایات مردود دانسته شده و تأکید شده است، هیچ چیز نباید باعث تأخیر انسان در ازدواج شود، حتی اگر فقر باشد.۷

در روایتی مردان بدون همسر را سرزنش می کند و تجرد را سبب شرور شدن می داند۸

و در روایت دیگر به کسانی که صاحب دخترند سفارش می کند در ازدواج دخترانشان تعجیل کنند،

که در این جا متن کامل روایت را برای خوانندگان محترم عرضه می داریم:

قال الرضا علیه السلام:


نَزَلَ جَبْرَئیل عَلَی النَّبِی صَلَی اللّه عَلَیْهِ وَآله فَقالَ: یا مُحَمَّد اِنَّ رَبَّکَ یُقْرِئُکَ السَّلامَ و یَقول: اِنَّ الاَبْکارَ مِنَ النِساء بِمَنْزِلَةِ الثَّمَرِ عَلَی الشَّجَرِ فَاِذا اَیْنَعَ الثَّمَرُ فَلا دَواءَ لَهُ اِلاَّ اجْتِنابِهُ وَ اِلاّ اَفْسَدَتْهُ الشّمْس وَ غَیَّرَتْهُ الرّیحُ وَ اِنَّ الاَبْکارَ اِذا اَدْرَکْنَ ما تُدْرِکُ النِّساءَ فَلا دَواءَ لَهُنَّ اُلاّ الْبَعُولَ، وَ اِلاّ لَمْ یُؤْمِنَ عَلَیْهِنَّ الْفِتْنَةُ، فَصَعِدَ رَسُولَ اللّهِ صَلَی اللّه عَلَیْهِ وَآله الْمِنْبَرَ فَجَمِعَ النّاسَ ثُمَّ اَعْلَمَهُمْ ما اَمَرَ اللّه عَزَّوَجَلَّ بِهِ.۹

امام رضا (علیه السلام) فرمود:

جبرئیل امین بر پیامبر خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) نازل شد و عرض کرد: ای محمد (صلی الله علیه وآله وسلم) پروردگارت به تو سلام می رساند و می فرماید:

دختران و زنان باکره مانند میوه درختان هستند و همان طور که میوه وقتی می رسد، چاره ای جز چیدن ندارد، و الا تابش خورشید و وزش باد آن را فاسد می کند، دختران و زنان باکره هم (وقتی به سن بلوغ و ازدواج می رسند) ، چاره ای جز ازدواج ندارند، و الا از گرفتار شدن به فتنه و انحراف، در امان نیستند.

پس رسول خدا مردم را جمع کرد و به منبر رفت و پیام پروردگار عزیز و بلندمرتبه را به آنان ابلاغ کرد.

بنابراین از نظر اسلام تأخیر ازدواج امر نکوهیده ای است که مورد رضایت خدا نیست.

اما آن چه امروز در جوامع اسلامی، خصوصاً جامعه ما، در عمل دیده می شود، متأسفانه برخلاف سفارشات اسلام است و آمارها از بالارفتن سن ازدواج حکایت دارد.

بنابر آماری که در روزنامه ها منتشر شده، میانگین سن ازدواج پسران از ۲۴ سالگی و دختران از ۱۸ سالگی در سال ۷۵ به ترتیب به ۲۶ و ۲۲ سالگی در سال ۸۰ رسیده است.۱۰

در حالی که طبق آمار دیگری، میانگین سن ازدواج در پسران ۳۳ و در دختران ۲۸ سال می باشد.۱۱

این افزایش بی سابقه سن ازدواج، مشکلات فراوانی به دنبال خواهد داشت. گرچه در این مقاله، مجال بررسی آن فراهم نیست، ولی فهرست وار به برخی مشکلات ناشی از این افزایش، می توان اشاره کرد.

مشکلاتی چون: افسردگی و از بین رفتن نشاط در جوانان، مبتلا شدن به وسواس زیاد در انتخاب همسر، مشکل آفرینی فرزندان بزرگ و ازدواج نکرده در خانه، افزایش اضطراب و نگرانی خصوصاً در دختران، حالت بلاتکلیفی، از دست رفتن طراوت و زیبایی، ناامیدی و تصمیم به عدم ازدواج به خاطر کاهش میل به ازدواج، بی دقتی در انتخاب همسر خصوصاً در دختران، احتمال افزایش انحرافات، احساس سربار بودن در خانواده و ده ها مشکل از این قبیل که جوانان ما را که گران بهاترین ذخیره های کشورمان هستند، به چالش انداخته است.۱۲

به همین دلیل بر همه مسئولان و دست اندرکاران مسائل اجتماعی واجب و لازم است به این مسئله به عنوان یک مشکل فوریتی نگاه کنند و تمام همت و تلاش خود را برای رفع آن مصروف نمایند؛ چنانکه قرآن، در آیه ای تمام مسلمانان را به یاری جوانان برای تسهیل امر ازدواج دعوت کرده است.۱۳

عوامل افزایش سن ازدواج

کارشناسان امور اجتماعی عوامل زیادی برای افزایش سن ازدواج عنوان کرده اند که ما در این جا این عوامل را در سه بخش عمده، مطرح می کنیم:

الف) عوامل اجتماعی

زندگی اجتماعی گرچه یکی از ضروریات حیات انسان است، به طوری که بشر بدون اجتماع قادر به ادامه زندگی نیست، اما با این حال، اگر در برنامه ریزی و سیاست اداره جامعه، دقت کافی نشود، مشکلات زیاد به وجود می آید.

یکی از عوامل افزایش سن ازدواج به مسائل اجتماعی برمی گردد که در ذیل به چهار عامل آن اشاره می شود.

۱ـ افزایش جرایم و آسیب های اجتماعی

بالا رفتن جرایم و آسیب های اجتماعی مانند: اعتیاد، بی بندوباری، همسر آزاری، طلاق، روابط سرد همسران، دخالت اطرافیان و مانند آن نه تنها موجب از هم پاشیدگی خانواده ها شده است، بلکه باعث سلب اعتماد جوانان از ازدواج گردیده و سبب شده است که جوان امروز به ازدواج به عنوان عامل خوشبختی، نگاه نکند و سرنوشت خود را به کسانی که در دام این آسیب ها گرفتار شده اند، تشبیه کند.

۲ـ تحصیلات دانشگاهی

طولانی بودن مدت تحصیلات دانشگاه و افزایش نسبت دختران به پسران (که طبق بعضی آمارها تنها ۳۵/۴۳ درصد کسانی که در کنکور شرکت می کنند، پسر هستند)۱۴، سبب شد

اولاً، اغلب پسران و دختران تا پایان تحصیلات و بعد هم تا به دست آوردن شغل، از ازدواج سرباز زنند؛

و ثانیاً، دختران به علت داشتن تحصیلات دانشگاهی حاضر به ازدواج با پسران پشت کنکور مانده نباشند و درصد بالایی از آنان بدون همسر بمانند، یا به ازدواج ناخواسته تن بدهند؛ چنانکه امروز شاهد این معضل هستیم.

۳ـ عدم توازن جمعیت پسران و دختران آماده ازدواج در ایران

بنا بر برخی آمارها، جمعیت دختران در شرف ازدواج، یک میلیون و ششصد هزار نفر بیش از پسران آماده ازدواج است و این خود سبب می شود پسران در ازدواج رقابت نکنند و در نتیجه عجله ای نداشته باشند.۱۵

۴ـ به هم خوردن توازن دختر و پسر در روستاها

طبق آمارها، به علت مهاجرت پسران روستایی به شهرها برای جستجوی کار، جمعیت دختران روستایی آماده ازدواج دو برابرِ گذشته است.

ب) عوامل اقتصادی

یکی از عمده ترین دلایل تأخیر ازدواج از نظر جوانان، عوامل اقتصادی است.
در یک گفتگوی ساده و خودمانی با جوانان، خصوصاً پسران، می توان به آسانی فهمید که علت نداشتن تمایل به ازدواج در اکثر آن ها برخوردار نبودن از شغل، مسکن و تهیه لوازم و ضروریات زندگی و جشن ازدواج است.

در این بین خانواده های دختران هم مشکل تهیه جهیزیه را سد بزرگی برای ازدواج دخترانشان می دانند، خصوصاً خانواده هایی که چند دختر با فاصله های سنی کم، دارند.

بنابراین عدم توان اقتصادی کافی، انگیزه ازدواج جوانان را پایین می آورد و اجازه نمی دهد آنان در سن پایین ازدواج کنند. اما گاهی داشتن شغل مانع ازدواج می شود و آن در صورتی است که دختران شاغل شوند.

بسیاری از دخترانی که شغلی برای خود دست و پا می کنند و مشغول به کار می شوند، رغبت خود را نسبت به ازدواج از دست می دهند.

دلایلی که باعث کاهش میل آن ها به ازدواج می شود عبارت است از:

۱ـ دختران وقتی شاغل می شوند، توان اقتصادی شان بالا می رود و به استقلال اقتصادی می رسند. از آنجایی که یکی از انگیزه های دختران برای ازدواج، نیاز اقتصادی است و از مجرد ماندن خود احساس سربار خانواده بودن دارند، با رسیدن به استقلال اقتصادی این انگیزه در آن ها از بین می رود و در نتیجه بسیاری از آنان رغبت چندانی به ازدواج ندارند.

بنابراین دخترانی که به ازدواج به عنوان یک تکیه گاه اقتصادی نگاه می کنند، اگر با به دست آوردن شغل به منبع اقتصادی خوبی برسند، دلیلی برای ازدواج ندارند و تا مجبور نشوند، ازدواج نمی کنند.
چنانکه وجود این عامل در زنان بیوه نیز بزرگ ترین مانع را برای تن دادن آن ها به ازدواج مجدد ایجاد می کند.

۲ـ داشتن شغل از این جهت که هم منبع اقتصادی است و هم سرگرمی خوبی است که می تواند در انسان نشاط و شادی به وجود آورد، جایگاه خاصی در بین دختران دارد.
گاهی علاقه به شغل در دختران چنان زیاد می شود که به خاطر ترس از از دست دادن آن، ازدواج نمی کنند و خواستگاران را به بهانه های مختلف رد می کنند. بنابراین شاغل شدن دختران یکی دیگر از انگیزه های ازدواج آنان که رها شدن از تنهایی و انس گرفتن به همسر است را ضعیف می کند و جانشین مناسبی برای ازدواج، نزد آن ها محسوب می شود.

۳ـ دختری که شاغل است، معمولاً خواستگاران بیشتری نسبت به سایر دختران دارد. به همین خاطر از تأخیر انداختن ازدواج واهمه ای ندارد، زیرا شانس خود را برای ازدواج، حتی اگر سن او هم افزایش پیدا کند، زیاد می بیند.

بنابراین شاغل شدن دختر (بر عکس شاغل شدن پسر که سبب زیاد شدن انگیزه به ازدواج است) انگیزه او را نسبت به ازدواج کاهش می دهد. این عامل امروزه در کشورهای غربی تأثیر چشمگیری در کاهش رغبت دختران به ازدواج داشته و حتی بسیاری از دختران و زنان غربی به خاطر همین عامل، تا آخر عمر مجرد می مانند که خود می تواند سبب به وجود آمدن بسیاری از مشکلات اجتماعی و اخلاقی شود.
در کشور ما نیز تأثیر شغل دختران در تأخیر ازدواج، گرچه مانند جوامع غربی نیست، ولی کمابیش دیده می شود و خطر گسترده تر شدن آن، وجود دارد.

ج) عوامل فرهنگی
گرچه کشور ما از فرهنگ غنی و کامل اسلامی برخوردار است، ولی به دلایلی چون نفوذ فرهنگ بیگانه و مانند آن، این فرهنگ کم رنگ شده و سفارش های اکید اسلام به تعجیل در ازدواج و کراهت از تأخیر آن، تا حدودی بین جوانان به فراموشی سپرده شده است. جوان ایرانی که در گذشته مهم ترین برنامه او در اولین فرصت ازدواج و تشکیل زندگی بود، امروزه دیگر چنین عقیده ای ندارد و حتی برخی زمان ازدواج را مخصوص میان سالی می دانند، و این احتمال وجود دارد که این فرهنگ مخرّب، گسترده و فراگیر شود.

به هر حال عوامل فرهنگی را می توان از سه جهت در تأخیر ازدواج مؤثر دانست:

۱ـ منسوخ شدن ارزش های معنوی

منسوخ شدن ارزش های معنوی و جایگزین شدن ارزش های مادی، سبب شده بسیاری از جوانان به همه چیز، از جمله ازدواج ،رنگ و لعاب مادی بدهند و به جای این که کسب فضایل انسانی را هدف خود قرار دهند و ازدواج را عاملی برای نزدیک تر شدن به خدا و کامل شدن ایمان بدانند، در جمع مال دنیا و نمایاندن ظواهر فریبنده زندگی مادی، مسابقه بگذارند.
این طرز تفکر همه چیز از جمله ازدواج را تحت تأثیر قرار می دهد. اما جوانی که دغدغه اصلی اش حفظ و کامل شدن ایمانش است، چون ازدواج را ایجاد کننده نیمی از ایمان می داند، تمام امکانات خود را برای به دست آوردن آن بسیج می کند.

۲ـ آرمان گرا بودن جوانان

بعضی از جوانان امروزی، به علت خامی و نپختگی که هیچ تناسبی با زندگی پیچیده کنونی ندارد و نیز به علت عدم اعتماد به تجربه های والدین و قدیمی دانستن آن ها، از واقعیت های زندگی بی اطلاع مانده اند و در نتیجه نمی توانند درباره موضوعی چون ازدواج، واقع گرا باشند، بلکه آرمانی فکر می کنند و در عالم خیال پرواز می کنند.
این طرز تفکر، یکی از دو پیامد منفی زیر را دارد: یا ازدواج نمی کنند و منتظر همسری آرمانی هستند و یا ازدواجشان مبتنی بر احساسات است که نتیجه آن شکست و سرخورده شدن از ازدواج است.