امروز درباره چـه گوارا و حقایقی جالب و خواندنی درباره او صحیت میکنیم. چـه گوارا کـه متولد کشور آرژانتین اسـت، یک دکتر، سیاست مدار و چریک انقلابی بود، این شخصیت بزرگ و مشهور در انقلاب کوبا یک مهره اصلی بـه حساب میآید، چـه گوارا یک نماد جهانی اسـت. در ادامه بحث امروز هم چنان کـه هستید با پارس ناز همراه باشید تا با چـه گوارا با لقب «چ» بیشتر آشنا شویم.
چـه گوارا کیست و چـه کرده؟
چـه گوارا بعنوان یک دانشجوی جوان دکتری در سراسر آمریکای جنوبی سفر کرد و با مشاهده فقر، گرسنگی و بیماری تحت تاثیر قرار گرفت. تمایل او برای کمک بـه ساقط کردن استثمار سرمایههاي آمریکای لاتین توسط ایالات متحده کشور آمریکا باعث شد تا در اصلاحات اجتماعی گواتمالا تحت ریاست جمهوری خاکوبو آربنز همراه شود.
اما طولی نکشید کـه وی توسط سازمان سیا بـه دستور کمپانی یونایتد فروت در طی یک کودتا از سمتش وادار بـه کناره گیری شد و همین جریان بـه شکل گیری ایدئولوژیهاي سیاسی گوآرا بدل گشت. چـه گوارا در مکزیکو سیتی با رائول و فیدل کاسترو دیدار کرد.
او بـه جنبش ۲۶ ژوئیه آنها پیوست و با کشتی گِرَنما با هدف ساقط کردن دیکتاتور کوبایی فولخنثیو باتیستا کـه مورد حمایت ایالات متحده بود، عازم سفر دریایی بـه کوبا شد. گوآرا خیلی زود بـه چهره اي مشهور در بین انقلابیها تبدیل شد، سپس بـه درجه فرمانده دوم ارتقاء یافت.
او در طی دو سال مبارزات پیروزمندانه چریکی شورشیان علیه باتیستا نقش کلیدی داشت، کـه در نهایت بـه سرنگونی رژیم باتیستا انجامید. پس از انقلاب کوبا، چـه گوارا در دولت جدید عهده دار نقشهاي کلیدی متعددی شد. این سمت ها عبارت اند از:
بررسی تقاضایهاي تجدید نظر و تیرباران برای افرادی کـه بـه جرم جنایت جنگی در طی دادگاههاي انقلاب محکوم شده بودند، اصلاحات ارضی زمینهاي کشاورزی بعنوان وزیر صنایع، کمک و هدایت کمپین موفق سواد آموزی، فعالیت در دو سمت ریاست بانک ملی و مدیر آموزشی نیروهای مسلح کوبا و انجام سفر هـای بین المللی بعنوان سفیر کوبای سوسیالیستی.
هم چنین موقعیت او این اجازه را میداد تا در مسائل مهم عهده دار نقش محوری باشد کـه ازآن جمله میتوان بـه تعلیم شبه نظامیانی کـه عملیات خلیج خوکها را سرکوب کردند و یا مسئولیت آوردن موشکهاي بالستیک اتمی شوری بـه کوبا کـه منجر بـه بحران موشکی کوبا در ۱۹۶۲ میلادی شد، یاد کرد.
چـه گوارا یک نویسنده فعال و خاطره نویس بود، از آثار او می توان بـه کتاب راهنمای جنگ چریکی یا کتاب پرفروش خاطرات موتور سیکلت کـه دربارهٔ سفرهایش با موتور سیکلت در آمریکای لاتین در جوانی اسـت، اشاره کرد.
تجارب و مطالعات چـه گوارا در زمینه مارکسیسم-لنینیسم وی را بـه این باور رسانده بود کـه عقب ماندگی و وابستگی جهان سوم صرفاً ناشی از رویکرد امپریالیسم، استعمار نو و سرمایهداری انحصاری بودو تنها راه رهایی ازآن حرکت بـه سوی پرولتاریا انترناسیونالیسم و انقلاب جهانی اسـت.
چـه گوآرا درسال ۱۹۶۵ میلادی بـه قصد صدور انقلاب، کوبا را ترک کرد، تلاش او ابتداً در کنگو-کینشازا و سپس در بولیوی ناکام ماند ودر نهایت در همانجا توسط نیروهای نظامی بولیوی با کمک سازمان سیا دستگیر و بـه سرعت تیرباران شد.
چـه گوارا یک شخصیت تاریخی ارجمند ودر عین حال منفور اسـت. این تناقض را می توان در تعداد زیادی از بیوگرافیها، خاطرات، مقالات، مستندها، موزیکها و فیلمهاي مرتبط با او مشاهده کرد.
درک او از جان باختگی، تلاش شاعرانه او برای مبارزه طبقاتی و میل بـه ایجاد آگاهی از یک “انسان نو” کـه بر پایه اخلاقیات و نه تمایلات مادی ایجاد شده اسـت، وی را بـه یکی از نابترین الگوهای جنبشهاي چپ تبدیل کردهاسـت. هفته نامه تایم از او بعنوان یکی از ۱۰۰ فرد تأثیرگذار قرن بیستم نامبرده اسـت.
براساس گفته همسرش، گوارا آن چنان تحت تاثیر فقر دنیای اطرافش قرار گرفته بود کـه عمیقا میخواست دنیا را برای آنان زیباتر کند. یکی از اولین علاقه مندی هاي چـه گوارا مطالعه بود. خانواده او هزاران جلد کتاب داشتند کـه دانش وی را ارتقا داد.
چـه گوارا اشعار رودیارد کیپلینگ و خوزه هرناندز را حفظ میکرد، ودر اوایل زندگی آثار نویسندگی چون ویلیام فاکنر، کارل مارکس، ژول ورن، امیلیو سالگاری، رابرت فراست، یورخه ایکازا و فرانتس کافکا را میخواند. اگر چـه جهانیان در انقلاب کوبا بود کـه برای اولین بار وی را شناختند اما چـه گوارا اصالتا کوبایی نبود.
او دریک خانواده طبقه متوسط از نژاد اسپانیایی و ایرلندی، در آرژانتین، بدنیا آمد. چـه گوارا در کل زندگی خود از آسم مزمن رنج میبرد. اما این بیماری مانع از این نشد کـه او بـه یک ورزشکار باتجربه در زمینه فوتبال، گلف، راگبی و شنا، تبدیل نشود. خانواده چـه گوارا بدلیل عقاید سیاسی چپ خود شهرت داشتند.
او از کودکی شاهد نگرانی خانواده درباره وضعیت فقرا بودو پدرش تعداد زیادی از سربازهای انقلابی جنگ داخلی اسپانیا را در خانه خود اسکان داد. انقلابی هاي جنگ داخلی اسپانیا چپ گرا بودند. چـه گوارا هنوز در کوبا بعنوان یک قهرمان شناخته میشود و چهره او بر اسکناس سه پزویی حک شده اسـت.
چـه گوارا و ۲۱ تن از بازماندگان جنگ کوبا برای مدت زمان طولانی در کوه هاي سیرا ماسترای کوبا پنهان شده بودند و مردم محلی کمک شان میکردند. چـه گوارا در زمان اقامت خود در کوه هاي سیرا ماسترا متوجه شد کـه بـه نیش پشه حساسیت دارد و بر روی بدن اش دانه هایي بـه اندازه گردو ایجاد شده بود.
پس از برقراری آرامش در کوبا، چـه گوارا با در نظر گرفتن مسائل اخلاقی، برنامه هاي اقتصاد تدوین نمود. او سهام را تثبیت نمود و برای این کـه بها دادن بـه پول متوقف شود، در ازای کار بیشتر مبلغی را پرداخت نمیکرد. با این حال این تصمیم او تولید را کاهش داد.
چـه گوارا اخلاقیات را لازمه کار کردن میدانست نه نفع مالی. بهمین دلیل درکنار فعالیت هاي سیاسی خود بطور داوطلبانه در ساخت و ساز و برداشت نیشکر، فعالیت میکرد. او بـه شطرنج علاقه داشت. زمانی کـه جوان تر بود در مسابقات شرکت کرده بودو استعداد خود دراین بازی را نشان داده بود.
چـه گوارا بعنوان نماینده کوبا در نشست بین المللی سال ۱۹۶۴، ایالات متحده رابه حمایت از نژادپرستی متهم نمود. چـه گوارا در حین اقامت در نیویورک، دو بار توسط تبعیدشدگان کوبایی کـه از دولت کاسترو متنفر بودند، مورد تهدید قرار گرفت.
پس از سفر چـه گوارا بـه کنگو درسال ۱۹۶۵ و پیشنهاد کمک بـه شورش هاي انجام شده در آنجا، جمال عبدالناصر اعلام کرد کـه سفر او بـه شکست منجر خواهد شد. اما باوجود تلاش او برای اشاعه مارکسیسم و صدور انقلاب بـه آفریقا، نفاق شدید موجود در شورشی هاي کنگو باعث شد کـه تلاش او بی نتیجه باشد.
برخلاف باور عموم، چـه گوارا یک کمونیست محسوب نمیشود. هنگامیکه درسال ۱۹۶۰ درباره ایدئولوژی کوبا از او سوال شد، چـه گوارا پاسخ داد کـه او این انقلاب را انقلاب مارکسیستی میداند نه کمونیستی. نبرد سانتا کلارا یکی از بزرگترین موفقیت هاي نظامی چـه گواراست.
او و همراهانش کـه ۳۴۰ تن بودند در برابر ۳،۹۰۰ سرباز مجهز بـه ده تانک و قطار نظامی، پیروز شدند. چـه گوارا تراکتورها رابه سمت قطار راهنمایی کرد تا قطار از ریل خارج شود. سپس او و همراهانش بـه سلاح هاي موجود در قطار دست یافتند، در حالیکه دهقان هاي شهر هم حامی آنها بودند. پس از مبارزه شدید، پادگان هاي شهر کـه روحیه خودرا باخته بودند بـه نیروهای چـه گوارا تسلیم شدند…