از میان ضرب المثل هاي سرشناس زبان فارسی امروز به ضرب المثل با شیطان ارزن كاشته و ریشه و داستان زیبای آن اشاره میکنیم.
مورد بهره گیری:
در مورد افرادی هست كه برای سود اکثر با افراد حیله گر و مكار معامله میكنند.
روزی روزگاری شیطان از درهي خوش آب و هوایی كه روستایی در آن قرار داشت میگذشت. مردم آن روستا به علت داشتن آب كافی و زمین حاصلخیز كشاورزی پررونقی داشتند و به جهت همین كشاورزی مفید و پربركت و نعمت فراوان با یكدیگر بسیار مفید و صمیمی رفتار میكردند. زمانی كه شیطان وارد این روستا شد و رفتار مفید مردم را دید خواست تا در كنار انها بماند و مشغول كشاورزی شود.
او سر نخستین زمینی كه رسید به مرد كشاورز درود كرد و خواست تا به او كمك كند. چند روزی كه مفید كار كرد و باعث اعتماد صاحب زمین شد به او توصیه كرد تا با هم شریك شوند و محصول نهایی را بین خودشان تقسیم كنند. مرد كشاورز كه تلاش و كوشش وی را دید قبول كرد. به امید اینكه با هم بذر بیشتری میكارند و محصول بیشتری برداشت میكنند و سود بیشتری خواهند برد.
انها سال اول با هم كار كردند زمین را شخم زدند بذر چغندر را كاشتند و آب و كود مناسب به آن دادند. زمین كه سبز و آباد شد شیطان به شریكش گفت: زمین برای توست و برگهاي سبز نوید محصول خوبی می دهند، پس آن چه روی زمین هست برای تو و آن چه زیرزمین هست برای من. وقت برداشت محصول مرد صاحب زمین برگهاي سبز را چید
و برای خوراك دام خود برد و بقیه را هم انبار كرد تا بفروشد. شیطان چغندرها را كه اصل محصول بودند را از زیر زمین برداشت كرد، فروخت و سود خوبی برد. بعد از مدتی برگهاي چغندر در انبار گندید و خراب شد و تمام زحمات كشاورز از بین رفت.
سال بعد شیطان باز هم به مرد كشاورز توصیه شراكت داد و مرد سادهلوح پذیرفت. كشاورز تصمیم گرفت زرنگی كند و بگوید هرچه داخل زمین هست برای من و هرچه روی زمین هست برای تو. به همین علت شیطان گفت: امسال ارزن بكاریم. انها دوباره با یكدیگر زمین را شخم زدند. بذر پاشیدند و آب و كود مناسب به آن دادند
تا اینكه موقع برداشت محصول شد و هریك از شركاء سهم خود را از زمین برداشت كردند. شیطان با خوشحالی تمام خوشههاي پربار ارزن را از روی زمین برداشت كرد. نوبت مرد سادهلوح كه شد هرچه زمین را كند جز ریشهي شاخههاي ارزن هیچ نیافت.