غیر از تو ورود دیگران در قلبم / عمرا ، ابدا ، هیچ ، اکیدا ممنوع !
.
.
.
درد یک پنجره را پنجره ها میفهمند
معنی کور شدن را گره ها میفهمند
سخت بالا بروی ، ساده بیایی پائین
قصه تلخ مرا ، سرسره ها میفهمند . . .
.
.
.
هر چند که دور از عشق بازی هستیم / اما به رضای عشق راضی هستیم
بر فرض که این مساله هم حل بشود / ثابت شده ما دو خط موازی هستیم . . .
.
.
.
با معرفت
خوشگل
خوش تیپ
خوش اخلاق …
چقدر از خودم تعریف کردم
یه کم تو از خودت بگو !
.
.
.
به کوی زلف تو دائم مراودت دارم
و دائما جواب کوچکی از تو مسئلت دارم
هزار بار از سر این بیت رد شدی اما
یک بار بلند نخوندی که “دوستت دارم” !
.
.
.
گفتی که بیا و از وفایت بگذر / از لهجه ی بی وفاییت رنجیدم
گفتم که بهانه ات برایم کافیست / معنای لطیف عشق را فهمیدم . . .
.
.
.
آنگاه که با دستانت واژه ی عشق را بر قلبم می نوشتی
سواد نداشتم اما به دستان تو اعتماد داشتم
حالا سواد دارم اما دیگر به چشمانم هم اعتماد ندارم . . .
.
.
.
در دفتر دل یاد تو سرمشق من است / یادم نرود یاد تو تکلیف من است . . .
.
.
.
گوش تا گوشه ی صحرا تو بخواب و نهراس / شیرها خاطرشان هست که آهوی منی . . .
.
.
.
پاک ترین هوای دنیا هوایی است که در وجود ماست !
چرا که هر لحظه دلمان هوای هم را میکند . . .
.
.
.
دلیل تنهایی مان اینست ای دوست :
دلمان پیش کسی است که حواسش پیش ما نیست
و حواسمان پیش کسی است که دلش پیش ما نیست . . .
.
.
.
از لحظه های طی شده حظی نبرده ایم / خود را به دست شاید و اما سپرده ایم
بشمار لحظه لحظه ی عمر گذشته را / هرچند سال بود همانقدر مرده ایم . . .
.
.
.
با تو زمستان هم لحظه ها شکوفه می زنند
انگار که هر ثانیه آغاز بهاری است برای رسیدن به تو . . .
.
.
.
زیبایی عشق به سکوت است نه فریاد ، پس با تمام سکوتم دوستت دارم . . .
.
.
.
تا دنیا دنیاست بمون کنارم / من هیچ کسو غیر تو دوست ندارم
تا دنیا دنیاست دل من فداته / اول دلی که عاشقه خنده هاته . . .
.
.
.
جان از سحره خسته ای دارم / دل از غم شکسته ای دارم
بی تو جان رسید به لب / دریاب کز غمت جان خسته ای دارم . . .
.
.
.
اگر به دنیا آمدم برای توست اگر هستم برای توست
اگر میگریم برای توست اگر می خندم برای توست
اگر شادم اگر غمگین برای توست ، و اگر روزی بمیرم برای توست . . .
.
.
.
نترسم که با دیگری خو کنی
تو با من چه کردی که با او کنی ؟
.
.
.
به لب های تو می سازم کلامی / سرود آشنایی یا سلامی
ندارم جز غم عشق تو در سر / ولی افسوس ها از من جدایی . . .
مرحبا بر عشق تفسیرش تویی/ آفرین بر آسمان ماهش تویی . . .
.
.
.
گذشت اون وقتایی که آدما همدیگرو دور می زدن
الان دیگه از روی هم رد می شن . . .
.
.
.
در محفل اگر دوست نباشد که صفا نیست / هر آب روان در همه جا آب بقا نیست
ای دوست بیا روشنی محفل ما باش / ما را طمعی از تو به جز مهر و وفا نیست .
.
.
.
زخمی بر پهلویم است روزگار نمک میپاشد
و من پیچ و تاب میخورم و همه گمان میکنند که میرقصم . . .
.
.
.
خدا کند تبسم لبی به آه نشکند / بلور بغض سینه ای به شامگاه نشکند
کبوتری که پر زند به شوق آشیانه ای / خدا کند که بال او ، میان راه نشکند
.
.
.
گفتند «دوست» چند بخشه ؟
گفت : کارش از روستا و بخش و شهر و کشور گذشته
«یه دنیاست»
.
.
.
امشب غم تو در دل دیوانه نگنجد / گنج است و چه گنجی که به ویرانه نگنجد
تنهاییم امشب که پر است از غم غربت / آنقدر بزرگ است که در خانه نگنجد . . .
.
.
.
گفتم : ای جنگل پیر
تازگیها چه خبر ؟
پوزخندی زد و گفت : هیچ ، کابوس تبر . . .
.
.
.
__/ΓΠ\_
‘-O—-O-’
برات آژانس فرستادم سوار شو بیا دلم برات تنگ شده !
.
.
.
قطار ! راهت را بگیر و برو
نه کوه توان ریزش دارد !
نه ریزعلی پیراهن اضافه !
هیچ چیز مثل سابق نیست . . .
.
.
.
تو در من آن تب گرمی که آبم می کند کم کم
نگاهت نیز چون مستی خرابم می کند کم کم
منم آن کهنه دیواری به جا از قلعه های سنگ
که باد و آفتاب آخر خرابم می کند کم کم .
.
.
.
فراموش کردن دوستان بزرگ لطمه زدن به قانون خاطره هاست
همیشه بیادتم !
.
.
.
ز حال من اگر پرسی،جز دوری ملالی نیست
ملالی هم اگر باشد ، تو خوش باشی خیالی نیست
نمی دانم که در خاطر بری نام مرا یا نه
ولی این را بدان هرگز خیالم از تو خالی نیست .
.
.
.
چه تلخ محاکمه می شوند پاییز و زمستان
که برای جان دادن به درخت ، جان می دهند
و چه ناعادلانه کمی آن طرف تر همه چیز به نام بهار تمام می شود .