پارس ناز پورتال

شعرهای بسیار زیبا و خواندنی شب قدر

شعرهای بسیار زیبا و خواندنی شب قدر

شعرهای بسیار زیبا و خواندنی شب قدر

اشعار خواندنی و بسیار خوشگل درمورد شب قدر که میتوانید انها را برای گرامیداشت این شب های عزیز و ارزشمند به کار ببرید. 

 

گذشته از آنکه بنویسند جزای همۀ را

می سپارند به تو قدر و قضای همۀ را

 

شب قدر هست ولی قدر نمی دانیمت 

که تو باید بدهی اجر و سزای همۀ را

 

ما برای فرجت آمده ایم امشب، کاش

به اجابت برسانند دعای همه ی را

 

هر چه از دامن تو دور شود دستی باز

می کشاند وسط احسان تو پای همه ی را

 

ای گل فاطمه! یابن الحسن! آقاجانم!

بشنو داد همۀ را بشنو صدای همه ی را

 

کربلایی؟ نجفی؟ سامره ای؟ یا مشهد؟

هر کجا هستی خالی کن جای همۀ را

 

زائران حرم جد تو را می بخشند

امشب آقا بده پس کرب و بلای همه ی را

محمد بیابانی

 

شعرهای بسیار زیبا و خواندنی شب قدر

شعرهای شبهای قدر

 

يارب بده پناهم الهي العفو

ببين غرقِ گناهم الهي العفو

 

اگر رفتم به راهي كردم گناهي

بنده‌ی رو سياهم الهي العفو

 

امان از خلوتي كه حرمت شكستم

چو افتاده به چاهم الهي العفو

 

زماني كه درونِ قبرم گذارند

واي از عمرِ تباهم الهي العفو

 

در آن تاريكي ای نور به فريادم رس

رحيمِ دادخواهم الهي العفو

 

به روز محشر آيم به پاي ميزان

با لوحِ اشتباهم الهي العفو

 

چه مي‌شود ببخشي تو عبدِ خود را

كريمِ پادشاهم الهي العفو

 

سر را به پاي عفوت نهاده‌ام من

با سوز و اشك و آهم الهي العفو

 

با اشك ديده و دل دارم تقاضا

جز بخششت نخواهم الهي العفو

 

من نوكرِ حسينم، دل كربلايش

محتاجِ يك نگاهم الهي العفو

 

شعرهای بسیار زیبا و خواندنی شب قدر

اشعار شبهای قدر

 

شب های احيا در فراق تو گذر شد

عمرم تباه هست و ز هجر تو سپر شد

 

ای روضه خوان و يوسف زهرا کجايي

آقا بيا روزم شب و شب هم سحر شد

 

از اول ماه خدا ياد تو هستم

اما چرا اين ناله هايم بي اثر شد

 

آقا اجازه شب شب قدر هست و روضه

از کوفه تا کرب و بلا خاکم به سر شد

 

مولاي دين رفت و جسارت ها شروع شد

در سينه هاشان بغض مولا پر ثمر شد

 

اما امان از روضه ای که خون تو گريي

آقا اسارت رفت و زينب در خطر شد

 

بي تو چه سخت هست از سر و سرنيزه گفتن

مولا بيا چون يک سه ساله در به در شد

 

طشت طلا و خيزران ها بر حسينت

بزم شراب و دختري غرق نظر شد

 

وقتي جسارت بر سر ببريده کردند

مويش سپيد و زينب تو خون جگر شد

 

اين بار در شام و پليدي های بسيار

گويد رقيه ای پدر وقت سفر شد

 

مولا حلالم کن ولي ای صاحب من

چشمان زهرا مادرت از گريه تر شد

محمد مهدي عبداللهي

شعرهای بسیار زیبا و خواندنی شب قدر