فیلمی انیمیشن که به سبکی جالب ساخته شده است. نقش ها را مواد خوراکی به عهده دارند که جالبترین آن ها سوسیس است. فیلم Sausage Party که با عنوانِ سوسیس پارتی نیز در میانِ کاربران شناخته میشود، شاید یکی از جنجال برانگیزترین و مورد بحثترین فیلمهایِ انیمیشن در سالِ 2016 میلادی باشد.
یک انیمیشن که بر خلاف تصور عمومی، مخاطبانش را گروهِ سنی بزرگسال در نظر گرفته است. از مضامین و موضوعاتِ دینی و نژادی گرفته تا شوخیهایِ جنسیِ بی حد و مرزی که در فیلم وجود دارد، آن را از یک اثرِ صرفا کمدی به یک اثر کاملا موردِ بحث و جنجالی تبدیل میکند. برایِ نقد و بررسی انیمیشن Sausage Party در ادامه با پارس ناز همراه باشید.
راستش را بخواهید پیش از آنکه به سراغِ دیدنِ فیلم بروم، ناخواسته تحتِ تاثیر بحثهایِ فراوانِ بیرون از آن قرار گرفته بودم. اینکه این فیلم فلان است و بهمان، این را مسخره میکند یا آن را نقد میکند، مرا بیشتر از هر چیزی مجاب میکرد تا سریعتر به تماشایِ آن بنشینم. تماشایِ فیلم Sausage Party آن هم با یک پیشفرضِ منفی یا مثبت، ابدا چیزی نیست
که رویِ نظرِ من تاثیر بگذارد. چناچه فیلم خودش ادعایی بزرگتر از هجو و کمدیِ صرف داشته باشد، باید دید آیا از پسِ این ادعا برخواهد آمد یا خیر؟ حال آنکه هدفش خیر باشد یا شر، خیلی مهم نیست. مهم این است که فیلم با خودش چند چند بوده و چه مقدار نسبت به ادعا و پیامی که دارد، هموار است.
فیلم Sausage Party در دقایقِ ابتداییاش، آدرس دادنها را به صورتِ رگباری آغاز میکند. آوازِ اولِ وقتِ موادِ غذاییِ درونِ فروشگاه و محتوایِ شعرِ آن دقیقا این مضمون را القا میکنند که فیلم، از همان ابتدا بی هیچ مقدمهای دارد در موردِ یک سری مفاهیم دینی و خدایی، آن هم هجوگونه عمل میکند.
این هجوِ بی حد و اندازه که توامان با شوخیهایِ جنسی ترکیب میشود، این حس را در مخاطب بیدار میکند که فیلم Sausage Party غیر از لحنِ کمدیاش، در موردِ مسائلِ مهمتری نیز قصد صحبت کردن دارد و البته این حس به دلیلِ ترکیب دو مقوله ذکر شده، جنس تمسخر به خود میگیرد. ولی آیا از پسِ این شوخیها و هجوها، چیزی عمیقتری در خواهد آمد؟
مشکلِ اول این است که فیلم Sausage Party با لحنش، نه کمدیِ خوبی میسازد و نه هجوی درست و حسابی. تمامِ خندههایِ احتمالیِ شمایِ مخاطب در حینِ دیدنِ این فیلم، فقط و فقط یک چیز است: «کمدیِ مبتذل و زبالهای» که Trash Comedy نیز شناخته میشود، آن هم صرفا در دیالوگها،
بازسازیِ واقعیتهایِ بیرونی و نه موقعیتی کمیک. شوخیهایِ جنسیِ بی حد و مرزِ فیلم زمانی که با اشکالِ مختلفِ موادِ غذایی ترکیب میشود، در خدمتِ ایدههایِ باز هم جنسیِ فیلم است. تمامِ موادِ غذایی که در فیلم Sausage Party مشاهده میکنیم، ناخودآگاه ما را یادِ بازتابی از همین ایدههای جنسی میاندازد.
کافی است به شکلِ و شمایلِ نان باگتها در فیلم توجه کنید! بنابراین اساسا فرقی میانِ یک فیلمِ سینماییِ به شکلی واقعی مانند «پایِ آمریکایی» (American Pie) و یک انیمیشن مثلِ فیلم Sausage Party وجود ندارد، چون کمیک و هجوِ این دو دقیقا بر یک چیز استوارند: «کمدیِ زبالهای و مبتذل».
مشکلِ دوم فیلم Sausage Party این است که شخصیتی نمیسازد تا از درونِ اثر ساخته و پرداخته شده باشد. بلکه تشخص و جنبههایِ شخصیتیاش را از بیرون به خودش الصاق میکند. فیلم Sausage Party به جایِ اینکه شخصیتی جوشیده و از درون پرداخته شده را به ما معرفی کند، تمامِ فکر و ذکرش این است که حقیقتهایِ دنیایِ بیرون را به یک ماده غذایی در فیلم چسبانیده و آنها را معادلسازی کند.
هر چیزی را در فیلم معادل و نمادِ چیزی بیرون از دنیایِ خودش میگیرد. بنابراین واکنشهای ما نیز، ابدا به خاطرِ خلقِ شخصیتی از درونِ اثر نیست، بلکه تماما به ما به ازاهایِ بیرون از فیلم و دنیایِ واقعی است که میخندیم و واکنش نشان میدهیم.
برایِ مثال نانِ لواش را نمادِ خاورمیانهایها در نظر میگیرد، محصولاتِ تند مانند سسها را نمادِ آمریکایِ لاتین در نظر میگیرد. این ایدهها زمانی بیشتر رو میشود که صدا پیشگان نیز در تاییدِ همین موضوع عمل میکنند. وقتی نانِ لواش با لهجهای شرقی حرف میزند یا آدامسِ رویِ ویلچر با صدایی مکانیزه،
خب مخاطبِ بزرگسال که کودک نیست، حتما متوجه میشود که اولی معادلِ اعراب و دومیِ معادلِ «استیون هاوکینگ» (Stephen Hawking) است. به ازایِ هر ایدهای در دنیایِ بیرون، فیلم Sausage Party یک معادل و نماد از آن را درونِ خودش پیدا میکند، نه آنکه چیزی را از خودش بسازد. این معادلسازیها بیشتر از آنکه ما را به موقعیتی درونِ اثر نزدیک کند،
تماما به بیرون اجرا داده میشود. سکانسی که تعدادِ زیادی از موادِ غذایی از رویِ چرخِ دستی به زمین خورده و آرد در فضا پخش میشود، همه ما آگاهانه یادِ فیلم «نجاتِ سربازِ رایان» (Saving Private Rayan) افتاده و به این معادلِ هجوگونهاش واکنش نشان میدهیم. شاید برایِ خندهای لحظهای مناسب باشد ولی ابدا کارِ شاقی نیست چون موقعیتی جدید خلق نشده است.
نقشهایِ درونِ فیلم نیز تماما نمادین حضور دارند. یک سوسیسِ حقیقتجو داریم به ازایِ قهرمانِ آمریکایی، یک سوسیسِ ناقصالشکل به ازایِ معلولین، انسانها را داریم به جایِ خدا و بسیاری دیگر. گویی که همه چیز باید نمادِ چیزی بیرون از خودِ فیلم باشند. فیلم نیز تا حدِ بسیار زیادی اصرار دارد تا موضوعاتِ بحث برانگیز و حقوقِ بشریِ روز نیز از قلم نیفتد.
برایِ مثال یک نانِ عسلی را داریم که با آن نوعِ لطیف صحبت کردنش و پوستِ صافش کاملا مشخص است که معادلِ چیست! این معادلها از آنجایی که از بیرون به درونِ فیلم الصاق میشوند، هرگز برایم جدی نیستند و نخواهند شد. از درونِ اثر یک شخصیتی را ساختن هنر میخواهد و خلاقیت، که فیلم Sausage Party آن را ندارد
و شاید بدتر از آن، برایش مسئله نبوده است. همه فیلمها که قرار نیست مانند «زوتوپیا» (Zootopia) خلاقانه آفریده شده باشند. در آن فیلم، پیش از اینکه به دنبالِ معادلسازی برایِ خرگوش و روباهِ قصه باشیم، با شخصیت و منطقِ رواییشان همراه و همساز میشویم. اما در فیلم Sausage Party اینگونه است؟ اصلا.
فیلم برایِ دوستانِ نماد و نشانهیاب حتما سرگرمیِ مناسبی است و پیشنهاد میکنم تمامِ زورشان را بزنند تا خلاصه در پسِ این همه نماد و نشانهها شاید بتوانند با وصل کردن و به هم چسباندنِ علائمی از این موادِ غذایی، نشانههایِ فراماسونی و ضدِ دینی را نیز پیدا کنند که به راستی مضحکه بودنِ فیلم را چند برابر بیشتر میکنند.
فقط حواسشان باشد که وقتیِ به سوسیسها میرسند، آنها را اشتباها نمادِ چیزِ دیگری نگریند! بگذریم، شوخی دیگر بس است! مگر میشود یک فیلم این همه با نماد و نشانه بازی کند؟ شخصیتی نه از درون ساخته میشود و بدتر از آن به نظر میرسد بعضی از آنها به کل در فیلم اضافه هستند.
راستی، آن ماده سفید رنگ به اصطلاح نقشِ منفی در فیلم چه کاره است؟ آیا بودن یا نبودنش فرقی به حالِ قصه میکند؟ یا باز هم در راستایِ شوخیهایِ جنسی است؟ آیا نمادِ چیزی است که خبر نداریم؟ این را میگذارم برایِ دوستانِ نماد و نشانه باز!
عذر میخواهم اگر لحنم کمی به شوخی تنه میزند. آخر این خودِ فیلم است که اصرار دارد در پسِ شوخیهایِ ضعیفش، حرفی جدی را بزند. وقتی نه قصهای دارد و نه شخصیتی درست و درمان، چرا باید فیلم Sausage Party را چیزی بیشتر از یک شوخیِ زبالهای در نظر بگیرم؟ تمامِ کش و قوسهایِ فراوان و البته شوخیهایِ جنسی را که تا دقایقِ پایانی تحمل میکنیم، نهایتا سکانسی رو میشود
که یکباره پیشِ خود گفتم: «همین است! اتحاد میانِ انسانها!». بلاخره در پسِ این همه هجوِ بی معنی و نماد و نشانهبازی، فیلم یک پیامِ فرایِ نژاد و انسان را حتی شده میخواهد در دیالوگ نیز بگنجاند. ولی افسوس که خودش این موضوع را به یک عیاشی تقلیل میدهد.
عملا این همه صغرا و کبرا بافیها و نشانهبازیها برایِ چه بود؟ برایِ یک عیاشیِ دستِ جمعی؟ فیلم باز هم جدیهایِ خودش را شوخی میگیرد. حتی اگر فرض کنیم فیلم Sausage Party قصدش مسئلهای جدی و عمیق بوده است، با همین سکانس به خودش لگد میزند. وقتی فیلم خودش را جدی نمیگیرد، چرا باید انتظار داشت که منِ مخاطب نیز آن را جدی بگیرم؟
فیلم Sausage Party در سطح یک کمدیِ زبالهای و از جنسِ همان «پایِ آمریکایی» است، چیزی مطلقا عمیقتر و جدیتر در فیلم نیست و یافت نمیشود مگر آنکه شمایِ مخاطب اهلِ نماد و نشانه بازی باشید که به راستی چنین رویکردی، غیرجدی گرفتن فیلم را چند برابر مضحکتر میکند.
هرچند به نظر میرسد قصدِ سازندگان نیز صرفا عبور از خط قرمزها بوده است، هم در نوعِ شوخیها و هم در کیسِ شوخیها و برایِ به تصویر کشیدنِ آنها، احتمالا فیلمِ سینمایی ظرفِ مناسبی برایِ این مظروف نبوده. بنابراین سازندگان تصمیم گرفتند تا از ظرفِ انیمیشن استفاده کنند چرا که اگر با یک فیلمِ سینمایی به شکلی واقعی طرف بودیم، بر اساس شوخیهایِ درونِ فیلم و آن سکانس آخر،
حتما اثر به یک فیلمِ پورنوگرافیک نزدیک میشد و نه یک کمدیِ درست و درمان. پایان بندیِ نهایی فیلم و زمانی که چند تن از صداپیشگان نیز وارد میشوند، به نظر یک راهِ در رو برایِ سازندگان بوده است تا برایِ آخرین بار هم که شده اقرار کنند هیچ چیزی در این فیلم واقعی و جدی نیست. اشکالی هم ندارد، ما نیز آن را جدی نگرفتیم! شما هم بهتر است آن را جدی نگیرید!
گیم شات