دیدنی هست بدانید که همدردی کردن با بیماران شاید کار درستی در نظر بیمار نباشد، همدلی کردن بهتر از ابراز به همدردی هست.مریضی و بیمار شدن به خودی خود ناراحتکننده هست و بدتر از آن بیمار گشتن افرادی که ارتباط عاطفی قوی با آنها داریم یکی از سختترین اتفاقات زندگی خواهد بود.
همگی تمایل داریم اطرافیانمان را بدون هیچ گونه ناراحتی در صحت و سلامتی ببنیم و قادر به تحمل کوچکترین درد و رنج آنها نخواهیم بود.بنابراین با دقت به حساسیت ارتباط ما با اعضای خانواده نحوهي برخورد ما با آن ها در زمان مریضی بسیار حائز اهمیت هست
همدردی یا همدلی؟
این دو واژه در تعداد زیادی از مواقع به اشتباه به جای یکدیگر به کار میروند در حالیکه تفاوتی بنیادین با یکدیگر دارند. همدردی یعنی ابراز تاسف و ناراحتی بدون درک صحیح از موقعیت بیمار و همدلی یعنی تلاش برای مشاهده دغدغههاي بیمار از نگاه وی.همانطور که از تعاریف متوجه شدهاید همدردی نمی تواند منجر به ایجاد یک ارتباط کاربردی با بیمار گردد.ابتدا اجازه دهید تا توضیحات بیشتری را در خصوص همدردی بدهیم تا اشتباها آن را به جای همدلی به کار نبریم.
همانطور که گفته شد همدردی ناشی از درک نادرست نسبت به موقعیت بیمار هست که این امر در غالب اوقات دردسرساز خواهد شد.به این معنی که با به کارگیری روش نادرست همدردی،امکان دارد در برخورد با یکی از عزیزانمان که در بستر مریضی هست به صورت کاملا افراطی برخورد نماییم و به گونهاي رفتار کنیم که گویی خود ما بیمار شدهایم.
این دیدگاه شاید در کوتاه مدت تاثیر چندانی نداشته باشد ولی در دراز مدت اثر مخربی را بر سلامت ما خواهد گذاشت. این نتیجه مخرب زمانی خود را اکثر نشان می دهد که مریضی سخت و صعبالعلاجی در بین باشد.در این مواقع در صورت عدم درک درست و افراط در ابراز احساسات با بیمار،ما نیز از شرایط روحی خوبی برخوردار نخواهیم بود
که این امر بر سلامتی جسم و روان ما تاثیر منفی خواهد گذاشت.درضمن اگر انگیزه و روحیه لازم را نداشته باشیم مطمئنا قادر نخواهیم بود تا منبع انرژی و امید به بیمار باشیم بنابراین محروم نمودن بیمار از دریافت روحیه نیز جنبه دیگر ضررها همدردی هست.
پس به دو علت همدردی نکنیم:
1»همدردی آسیبهاي جسمی و روحی زیادی را ایجاد مینماید
2»بیمار را از یک منبع انگیزه محروم نمودهایم.
گرچه بعد دیگر همدردی، داشتن ارتباط سطحی با بیمار هست که آن نیز به علت درک نادرست از شرایط بیمار ناشی می شود.که با دقت به صمیمیتی که در بین اعضای خانواده وجود دارد،وقوع این اتفاق نادر هست.
همدلی در برخورد با مریضی اعضای خانواده چگونه باید باشد؟
پس از توضیحاتی که در خصوص همدردی داده شد به همدلی می پردازیم که روش ارجح در برخورد با بیماران هست.همانگونه که گفته شد در همدلی ما درک درستی از شرایط بیمار داریم.گرچه ذکر این نکته نیز ضروری هست که برای چنین درکی نیاز به تجربه شرایط بیمار هستیم تا قادر باشیم از دیدگاه بیمار به این دغدغهها نگاه کنیم
ولی در بعضی مواقع وضعیت آن گونه نیست و چنین تجربهي ناخوشآیندی را نداریم.در این صورت توانایی گوش کردن و دقت نمودن به صحبتهاي بیمار نقش کلیدی را در همدلی با وی ایجاد خواهد نمود.یعنی اگر به صحبتهاي بیمار دقت لازم را داشته باشیم و به صورت فعال به دغدغههاي وی گوش دهیم قادر خواهیم بود همدلی موثری را صورت دهیم.
پس در همدلی نیز دقت به یک نکته ضروری هست:
گوش کردن فعال و دقت به دغدغههاي بیمار
نحوه مدیریت خشم و کم حوصلگی در برخورد با بیماران
با وجود علاقهاي که به بیمار داریم احتمال خستگی از مراقبت مداوم و به دنبال آن کمحوصلگی به میزان زیادی وجود دارد.افراد بسیاری میباشند که با وجود علاقه شدید به بیمار پس از مدتی خسته می شوند و دیگر اخلاق مفید و خوشرفتاری قبل را ندارند
یکی از کلیدیترین بخشهاي ارتباط با بیمار همین قسمت هست.به این دلیل که اگر بیمار متوجه کمحوصلگی و بیرغبت بودن ما گردد احساس اضافه بودن و مورد تایید نبودن به وی دست خواهد داد.این احساس منفی نه تنها روحیه بیمار را تحت تاثیر خود قرار میدهد بلکه اثرات مخربی بر روند درمان و مریضی وی خواهد داشت.
پس اگر یکی از عزیزانمان مدتی هست که در منزل در بستر مریضی هست و این موضوع فشار زیادی را به ما تحمیل کرده،مراقب کمحوصلگی و خشم خود باشیم.برترین راهکار برای مدیریت خشم،تصور نتایج و معایب تصمیم ما خواهد بود.در این ارتباط ابتدا بررسی نماییم در صورت بروز نارضایتی خود،چه منافعی به دست میآوریم
و در کنار انچه مضراتی متوجه خود و بیمار خواهد گشت.که گرچه در اغلب اوقات پس از بررسی کلیه جوانب سعی در بازرسی خشم خود خواهیم نمود پس همواره تلاش کنیم تمام جوانب را بررسی نماییم.
در پایان جهت مدیریت مریضی اعضای خانواده چه اقداماتی را انجام دهیم؟
1»همواره سعی کنیم با دقت به دغدغههاي بیمار درک درستی از شرایط وی داشته باشیم و با او ارتباط همدلانهاي را صورت دهیم
2»از همدردی بپرهیزیم زیرا با اینکار در درجه اول به خود آسیب می رسانیم و همین طور بیمار را از داشتن یک منبع انرژی محروم مینماییم.
3»قبل از بروز خشم و کم حوصلگی در ابتدا دید کلیتری نسبت به شرایط بیمار داشته باشیم.