پارس ناز پورتال

دلیل ساختن جوک برای حادثه های ناگوار چیست؟

دلیل ساختن جوک برای حادثه های ناگوار چیست؟

دلیل ساختن جوک برای حادثه های ناگوار چیست؟ 

معمولا هر اتفاقی در ایران رخ دهد درمورد آن سریعا در شبکه های اجتماعی جوک ساخته می شود و به اصطلاح سوژه می شود. میگویند این خصلت ایرانی‌هاست که در برابر هر معضل و اتفاقی با خنده و شیرین‌زبانی ظاهر میشوند. این که زلزله می‌ آید زودتر از خبرش، لطیفه‌هایش دست‌به‌دست می‌چرخد، در برابر تحریم‌ها، در برابر اتفاقات فرهنگی و سیاسی و اجتماعی و حتی مرگ، قاطبه مردم با به‌سخره‌گرفتن آن پدیده با آن مواجه میشوند.

 

اصلا انگار این نوع برخورد یک راه مواجهه با مسائل و بحران‌هاي هرروز هست. عده‌اي می‌ گویند ایرانی‌ها به درز دیوار هم میخندند، اما عده‌اي دیگر میگویند این خاصیت و طبیعت ایرانی‌هاست که برای روحیه‌دادن به خود و کم‌اهمیت جلوه ‌دادن مصائب و مشکلات، خنده را دوای درد بی‌درمان میکنند.

 

ما از شرایطی صحبت می کنیم که بحث از یک ماجرای شخصی و خانوادگی فرا‌می‌ رود و تبدیل به ماجرای ملی می‌ شود؛ مانند وقتی که دکل نفتی گم می‌ شود؛ مانند وقتی که ساختمان پلاسکو فرو می‌ریزد یا آن زمانی که آنفلوآنزا در گوشه‌اي از شهر همۀ‌گیر میشود. در این شرایط فقط کافی هست سری به فضای مجازی بزنید،

 

جوک‌ها و لطیفه‌ها مسلسل‌وار بر سرمان فرود می‌ آیند، خود ما هم میخندیم، گزارش‌ها و تحلیل‌هاي رسانه‌ها حتی با گوشه‌زدن به همین لطیفه‌ها رنگ و لعاب میگیرند و کارتونیست‌ها برای کشیدن طرح فاجعه به‌بار‌‌آمده متوسل به همین لطیفه‌ها می شوند. این مسئله چقدر ناشی از خوش‌ذوقی و روحیه بالای ماست؟ این در حالی هست که مطابق بررسی‌هاي جهانی، مردم ایران خوشحال نیستند و خنداندن انها هم کار ساده‌اي نیست.

 

رضا روحی، روان‌کاو و طنزنویسی هست که صاحب یکی از کانال‌هاي پرمخاطب خنده دار در ایران هست، او درمورد خنده‌ها و تولید لطیفه‌هاي لحظه‌اي می‌ گوید: «مردم ایران از روحیه خنده دار بالایی برخوردارند؛ یعنی حالا چه با دقت به شرایط و اقتضائات اجتماعی باشد و چه به علت ژنتیک، مردم ما در خنده دار موقعیت کارشان درخشان هست،

 

برای همین در حرفه خنده دار، خنداندن مردم ایران نسبت به دیگر نقاط دنیا کار ساده‌اي نیست. مردمان اروپایی به علت خصلت سردشان که بسته به آب‌وهوای کشورشان نیز هست، کمتر روحیه خنده دار دارند و به خنده دار فکر می‌ کنند، همین باعث می‌ شود در یک برنامه ساده کمدی به‌سادگی به خنده در‌بیایند، اما این درمورد مردم کشور ما کاملا برعکس هست،

 

آن ها روحیه طنزشان قوی هست و در ایجاد موقعیت‌هاي خنده دار بی‌نظیرند، همین باعث میشود کلک‌هاي یک کمدین به‌سادگی برایشان باز شود. آن ها کمتر گول می‌ خورند و گرچه به علت مسائل اجتماعی و سختی‌هاي زندگی و قرار‌گرفتن در موقعیت‌هایي که حقیقی هست، اما در سطح دنیا کمدی به نظر می‌رسد روحیه طنزشان تقویت میشود».

 

او در پاسخ به این سؤال که این لطیفه‌ها کجا و از سوی چه کسانی ساخته می شوند گفت: «اصلا مافیای ساختن جوک وجود ندارد. لطیفه‌ها دهان‌به‌دهان می‌چرخند. زمانی تلگرام و اینترنت نبود، یک آدم خوش‌قریحه چیزی به ذهنش می‌رسید و مانند حکایت تعریف می‌ کرد، من شنونده برای همکارانم در یک اداره تعریف می‌ کردم

 

و شب هرکس به منزل‌اش می‌رفت، جوک را به منزل‌اش میبرد و در مدت کوتاهی همه ي جای کشور اکران می‌شد. هیچ‌کس هم اعلام نمیکرد نخستین سازنده لطیفه بوده هست، انگار نقل‌کردن لطایف از زبان دیگران هیجان‌انگیزتر بود. حالا وضعیت فرق میکند. در ایران دکل نفتی گم شود، یک ایرانی مستقر در گینه بیسائو در لحظه به اینترنت وصل می‌ شود

 

و خوشمزگی‌اش را در صفحه توییتر و فیس‌بوک می‌ نویسد، در کمتر از یک ساعت، کمتر ایرانی‌اي وجود دارد که وقتی می‌ گویی آقا دکل را بردند! جوک مرتبطش را برایت تعریف نکند…».مسئله به همین‌جا ختم نمی‌ شود، عده‌اي اما این خنده دار همه ي‌گیر را بر‌نمی‌تابند، در شرایطی که یک بلای طبیعی نازل شده یا ساختمانی آتش گرفته و عزیزان مردم در آن سوخته‌اند،

 

مواجهه خنده دار با این اتفاق قلب عده زیادی را به درد می‌آورد، با‌این‌حال چرا مردم در مواجهه با اتفاقات حتی تلخ، برای بیان احساس‌شان به زبان خنده دار متوسل میشوند؟این سؤالی بود که از دکتر سعید معیدفر، جامعه‌شناس نیز پرسیدیم، او دراین‌باره میگوید: «نمی‌ شود این واکنش را به همه ي مردم تعمیم داد. شما میگویید مردم، من از شما می‌پرسم که منظور شما از مردم یعنی چه کسانی؟ آیا مردمی که شما از انها صحبت می‌ کنید صرفا همان عده‌اي میباشند

 

که حالا به فضای مجازی دسترسی دارند؟ در مواجهه با نام بزرگی مانند مردم، باید به مسائل مختلفی نگاه کرد، وقتی شما از مردم نام می‌ برید صرفا درمورد آن‌هایي که دسترسی نامحدود به فضای مجازی دارند، صحبت نمیکنید، از طرفی شما نمیتوانید حتی بگویید همۀ مردمی که دسترسی نا‌محدود به فضای مجازی دارند، در مواجهه با بلایا جمعی جوک می‌سازند.

 

عده محدودی از همین افراد متصل به فضای مجازی قصه‌سازی می کنند، بعد قصه‌هایشان در فضای نامحدود مجازی دست‌به‌دست می‌چرخد و من و شما می‌ خوانیم».وی افزود: «از طرفی گاهی به قدری تکرار اتفاقات و حوادث پشت سر هم میشود، که وضعیت خود‌به‌خود کمدی میشود؛ یعنی آدم به همان نقطه‌اي می‌رسد که میگویند

 

آب از سرمان قبل. در چنین شرایطی، شما تصور کن آدمی که چیزی برای ازدست‌دادن ندارد، به از دست رفته‌هایش هم می‌ خندد، یعنی چاره دیگری برایش باقی نمی‌ ماند».معیدفر گفت: «در شرایطی که راهی برای حل مسئله باقی نمی‌ ماند. در شرایطی که گره هر اتفاقی با جناح‌هاي سیاسی محکم شده و هرکسی برای پیداکردن یک بلای نازل‌شده، باید مراقب باشد که جناحش آسیب نبیند، آدم‌ها چاره‌اي جز خندیدن پیدا نمیکنند.

 

در واقع این روش اکثر برای تخلیه روانی هست؛ یعنی خنده دار به ‌عنوان فضایی مورد بهره گیری مردم جامعه قرار گرفته تا خود را تخلیه روانی کنند. اتفاقی که ما حتی در خنده دار افرادی شبیه به عبید زاکانی هم می‌بینیم. او اتفاقات و مصائب اجتماعی را در قالب خنده دار بیان می کند، کمی جلوتر نوبت به سیاه‌بازها می‌رسد، انها هم از زبان خنده دار برای بیان مشکلات بهره گیری میکردند و داستان‌هایشان را با سیاه‌بازی به گوش مسئولان وقت می‌رساندند».

 

معیدفر همین طور در پاسخ به این سؤال که آیا میشود با این واکنش‌ها به این نتیجه رسید که ایرانی‌ها مردم شادی میباشند؟ خاطرنشان کرد: «سرانه شادی در کشور ما بالا نیست و مسئله مطرح شده از سوی شما را نمیتوان دال بر شادبودن مردم دانست. از طرفی تفاوت‌هاي فرهنگی هر منطقه و استان‌به‌استان را درمورد این مقوله بسیار مهم باید به صورت جداگانه در نظر بگیریم،

 

اما اتفاقا با دقت به آمارهای بالای افسردگی نیز میتوان به این سؤال جواب منفی داد. از طرفی به نظر بنده همین واکنش خنده دار به اتفاقات و الزامات اجتماعی دال بر افسردگی ما مردم هست».اسفندماه سال جاری بود که یک مؤسسه معتبر زیر نظر سازمان ملل گزارش داد مردم ایران در بین ۱۵۵ کشور دنیا، از نظر شادبودن در رتبه‌ ۱۰۸ قرار دارند

 

و رتبه اول نیز به نروژ رسید. قرار‌گیری در رتبه‌هاي پایانی شادبودن، آن‌هم در مترومعیارهای جهانی روی این مسئله که چون ایرانی‌ها آدم‌هاي شادی میباشند، به زبان خنده دار با مشکلات مواجه میشوند خط بطلان می‌ کشد.دکتر صادق صدر، روان‌دکتر و عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد، دراین‌باره میگوید: «این که ایرانی‌ها مردم شادی نیستند،

 

نمی‌ تواند به علت بدبختی انها باشد، آن ها به صورت ژنتیکی افرادی احساساتی و علاقه‌مند به فضاهای رمانتیک میباشند. ایرانی‌ها نوستالژی را دوست دارند و همین میل غوطه‌وربودن در قبل‌هاست که آن ها را غمگین میکند. از طرفی ایرانی‌ها هیچ‌وقت راضی نیستند؛ به نظرشان هندوانه‌هاي قدیم و توت‌فرنگی‌ها و کلا میوه‌هاي قدیم خوش‌طعم‌تر بودند، به نظرشان با اتومبیل‌دودی رفت‌وآمدکردن هیجان‌انگیز‌تر از رفت‌وآمد با متروست.

 

 به گزارش پارس ناز من مطمئنم که دو هزار سال دیگر اگر زمینی وجود داشته باشد، ایرانی‌ها دلشان می‌ خواهد با مترو رفت‌و‌آمد کنند تا با فضاپیما. به نظر می‌رسد مردم ما کلا راضی نیستند…».شاید بتوان گفت در شرایطی که آدم‌ها آن‌قدر با مشکلات شخصی دست‌وپنجه نرم میکنند، ترجیح میدهند در مشکلاتی که به صورت شخصی در آن وارد نیستند

 

با خنده دار روبه‌رو شوند تا درد مشکلات شخصی‌ترشان را کمتر کنند. در چنین شرایطی هست که هرکسی به دنبال منافع فردی و شخصی خویش هست. حالا این خواسته‌هاي شخصی می توانید یک خنده ساده بر یک بحران جمعی باشد و وقتی خاک آوار یک مجتمع مسکونی را در بین ضجه‌هاي خانواده‌هاي داغدار برمی‌دارند،

 

نخستین صدایی که از موبایل برمی‌خیزد لزوما و فقط همدردی جمعی نیست، بلکه لطیفه‌اي هست که میخواهد کمی، فقط کمی از تلخی فضایی بکاهد که فراری از آن نیست… .