پارس ناز پورتال

پذیرش ریسک و رفتن به سمت کارهای جدید

پذیرش ریسک و رفتن به سمت کارهای جدید

پذیرش ریسک و رفتن به سمت کارهای جدید 

اگر کاری که همین حالا مشغول به آن هستید و به هر دلیلی رضایتی از آن ندارید خب میتوانید شغل خود را با پذیرش ریسک عوض کنید. شاید بار ها شنیده اید که راز موفقیت این هست که تمام توان و زمانمان را پای کاری بگذاریم که در آن استعداد داریم. این موضوع کاملا غلط نیست، شما به موفقیت دست خواهید یافت. اما آیا با اینکار از تمام توانتان بهره گیری کرده اید؟

 

بله، از لحاظ کاری این درست هست. ممکن هست برای مثال هر آن چه که درمورد ي کدزنی وجود داشته باشد را بدانید، اما اگر قدمی برداشته و از کمی دورتر به زندگی خود نگاه کنید، آیا به نظرتان کامل و بی نقص هست؟

 

من در طول هفته از ساعت ۹ تا حدود ۶ در یک دفتر کار میکنم. کاری که میزان زیادی از آن به لپ تاپم وابسته هست. با این که مجذوب کار هایي هستم که برایم جذابند، اعتراف می‌کنم که اکثر روزم جلوی کامپیوتر سپری میشود که ایرادات خود را دارد. برای مثال من در حال حاضر برای مشاهده مسافت هاي به دورتر به عینک احتیاج دارم.

 

بعضی مواقع بروید سراغ کارهایی که در آن مفید نیستید

باور متعارف امروزه این هست که مردم به طور غیر ارادی، خود را همراه با دوستانشان و آدم هایي که از نظرهای سیاسی و اجتماعی مشترکی با خود دارند در یک حباب قرار می‌دهند. این نشان میدهد که ما چقدر راحت میتوانیم رابطه خود را با محیط اطرافمان قطع کنیم.

 

تخصص در یک کار میتواند به شما جهت دهد اما اگر مراقب نباشید انجام دادن تنها یک کار که در آن مهارت دارید ممکن هست شما را کور کند. ممکن هست به این فکر کنید که اختصاص دادن زمان خود به نقاط قوتتان شما را قوی تر می‌کند اما این قضیه لزوما حقیقت ندارد.

 

تحقیقات نشان داده که اگر یک فرد راست دست از دست چپ خود در فعالیت هاي هرروز اکثر بهره گیری کند، فعالیت مغز وی اکثر میشود. تنها یک نیم کره از مغز ما هنگامی که از یک دست خود بهره گیری میکنیم فعال میشود اما هنگام بهره گیری دست کم فعال تر هر دو نیمکره ي مغز ما فعال میشود.

 

دانشمندان علوم اعصاب برجسته ي Jaeggi و buschjuhel به این ننتیجه رسیده اند که افزایش حافظه ي فکری شما با انجام دادن بازی هاي فکری در ساعاتی معین «مثل سودوکو و بازی هاي فکری اي که در آن یک طرح خاص را پیدا میکنید» میتواند در دراز مدت روی هوش سیال شما تاثیر داشته باشد.

 

نمونه این قضیه در ورزش هم به چشم میخورد. تعداد زیادی از مربی هاي تیم هاي ورزشی از آنها میخواهد تا ورزش هاي دیگری مثل یوگا را هم تجربه کنند حتی اگر به طور مستقیم اثری روی ورزش اصلی بازیکنان نداشته باشد.‬

 

نمی‌خواهم بگویم که به هر نحوی باید جلوی مهارت اصلی خود را بگیرید. به جای آن در باقی ساعات روز خود را صرف افزایش مهارت و دانش خود در جهت بهتر شدن مهارت اصلی خود کنید. به این خاطر که اگر در کاری مفید نیستید، احتمالا همان کار می‌تواند شما را به تعادل برساند.‬

 

افرادی که با عدد و رقم سر و کار دارند مفید هست که مثلا به کلاس هاي هنری بروند. افرادی که به طور حرفه اي ورزش می‌کنند دیدنی میشود اگر به مدیتیشن هاي نشسته بپردازند. افراد درونگرا دفعه ي بعدی که به یک کافی شاپ رفتند با باریستای خود کمی گپ بزنند.

 

مهم نیست اگر به شدت در اینکار ها بد هستید. اتفاقا نکته ي اصلی همین هست. استاد یوگای من همه ي وقت می‌گوید: اگر در یک حرکت تعادل خود را از دست دادید، اتفاق خوبی هست چرا که نشان میدهد که دارید نورون هاي جدیدی را برای تولید راهی برای حافظه عضلات خود می سازید. تلاش شما راه هاي زیادی را برای شما باز خواهد کرد. هم از نظر فکری و هم فیزیکی. باشد که با اینکار به مهارت هاي اخیر و نگرشی اخیر و موفقیت در شکست ها برسیم.‬

 

این فعالیت ها را تک تک وارد برنامه ي خود کنید. با این که اینکار راحت نیست اما با قدم هاي کوچک، کم کم “من نمیتوانم” هایتان به “من می‌توانم” تبدیل خواهد شد. با تمرین شاید به مراحل فوق العاده نرسید اما به شما شجاعت خواهد داد. چرا که هنگامی که تلاش می‌کنید تا در کاری که می‌دانید در آن مفید نیستید تلاش کنید، دو اتفاق ممکن هست بیافتد: به هدف خود نمیرسید، اما چند راه برای بهتر شدن خود یاد گرفته اید و دوباره تلاش خواهید کرد.

 

یا با وجود تمام سختی ها به هدف خود میرسید و حس شیرین غرور و موفقیت را تجربه خواهید کرد. مهم نیست کدام اتفاق بیافتد، به هر حال به شما حس قدرت دست خواهد داد چرا که شما کاری را انجام دادید که هیچ وقت حتی فکر انجام دادنش را هم نمی‌کردید.‬

 

زندگی درمورد ي این نیست که سریع تر، باهوش تر، خوش سیما تر، پولدار تر یا محبوب تر از دیگران باشید. آن چه اهمیت دارد این هست که راهی هرچند کوچک پیدا کنید تا به نمونه اي بهتر از خود دیروزتان برسید. ‬