“مهدی . ح” پس از دستگیری، در داخل کلانتری صراحتا به حبس کردن شاکی پرونده در منزلش، توسط آیت اعتراف و اظهار داشت: به خاطر ترس و وحشتی که از آیت داشتم، با او در زمینه حبس شاکی و همچنین برداشت مبلغ 700 هزار تومان از حساب وی همکاری کردم؛ مهدی در ادامه تحقیقات و در خصوص انگیزه ترس خود از آیت عنوان داشت: آیت مدعی بود که در حدود ده سال پیش، در یک فقره زورگیری اقدام به خفه کردن و کشتن یک پیرزن کرده و به همین علت همیشه از وی ترس داشتم.
با توجه به اعترافات مهدی در خصوص ارتکاب جنایت توسط آیت، هماهنگی های لازم انجام و مأموران تجسس ویژه کلانتری 159 بی سیم ضمن شناسایی مخفیگاه آیت در شهرک مسعودیه ـ خیابان کلهر و پیش از اطلاع وی از دستگیری مهدی، وی را در زمان ورود به مخفیگاهش دستگیر، هر دو متهم جهت ادامه تحقیقات در اختیار کارآگاهان پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفتند.
با دستگیری آیت، کارآگاهان اداره یازدهم در مرحله اول تحقیقات خود به بررسی پرونده حبس شاکی پرونده از سوی متهمان ( آیت و مهدی ) و زورگیری مبلغ 700 هزار تومان پرداختند که آیت در اعترافات خود صراحتا به حبس غیرقانونی و سرقت وجوهات نقد شاکی از طریق عابر بانک، اعتراف کرد.
در ادامه رسیدگی به پرونده و با توجه به اعترافات مهدی در خصوص ارتکاب جنایت و قتل یک پیرزن توسط آیت، کارآگاهان اداره یازدهم به تحقیق در این خصوص پرداخته و متهم با وجود انکار اولیه، به ناچار لب به اعتراف گشود و ضمن معرفی همدست خود به عنوان قاتل، مدعی شد: حدود 10 سال پیش به همراه یکی از دوستانم به نام سعید،
به خانهای در منطقه خاوران ـ خیابان شیرازی رفتیم؛ نزدیکیهای غروب بود که من و سعید از طریق بالا رفتن از دیوار وارد خانه شدیم. در داخل خانه پیرزنی حضور داشت؛ وقتی می خواستیم طلا و جواهرات داخل دست پیرزن را سرقت کنیم، قصد داشت تا سر و صدا ایجاد کند که سعید صورت وی را گرفت و من نیز دو پای پیر زن را گرفتم و بلافاصله هر دو نفر، پس از سرقت طلا و جواهرات پیرزن از محل متواری شدیم.
با توجه به اعترافات اولیه آیت به ارتکاب جنایت، پرونده با موضوع قتل عمد و به دستور بازپرس شعبه چهارم دادسرای امور جنایی تهران به اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ ارجاع شد.با ارجاع پرونده به اداره دهم، متهم “مهدی . ح” با قرار قانونی روانه زندان شده و “عبدالله . ص” معروف به “آیت” نیز با قرار بازداشت موقت،
جهت انجام تحقیقات تکمیلی در اختیار اداره دهم قرار می گیرد و با ارجاع پرونده قتل عمد، کارآگاهان اداره دهم در بررسی پروندههای در حال رسیدگی اداره دهم اطلاع پیدا کردند که پرونده جنایت خیابان شیرازی، مربوط به قتل پیرزنی 70 ساله است که فوت مشکوک آن در مورخه 17/01/1381 به کلانتری 159 بی سیم اعلام شده بود.
نهایتا با اعلام خبر کشف جسد پیرزن به پلیس آگاهی و حضور تیم بررسی صحنه قتل اداره دهم در محل، در حالیکه آثار ضرب و جرح بر روی بدن جسد پیرزن وجود داشته و همچنین با توجه به هم ریختگی داخل منزل، سرقت طلاجات مقتوله بنا بر اظهارات اعضای خانواده وی و دیگر شواهد و دلایل بدست آمده از محل، پرونده با موضوع قتل عمد تشکیل و پرونده جهت رسیدگی در اختیار کارآگاهان اداره دهم قرار گرفته بود.
با ارجاع پرونده به اداره دهم، تحقیقات از خانواده مقتوله و متهم در دستور کار کارآگاهان اداره ویژه قتل قرار گرفت؛ پسر مقتوله، پس از حضور در اداره دهم، در اظهارات خود به کارآگاهان گفت: شب عید سال 1381 ، مادرم را بوسیله روسری خفه کرده و دست و پایش را بسته و طلاهای مادرم شامل النگو، گردنبند، گوشواره و مقداری پول را با خود برده اند.
با آغاز تحقیقات، آیت بار دیگر با معرفی سعید به عنوان قاتل، در اظهارات خود به کارآگاهان گفت: تقریبا در حدود ده سال پیش، یکی از دوستانم به نام سعید که با هم دوست صمیمی بودیم به من گفت که نیاز به پول دارد و پولش دست شخصی به نام محمود است و این شخص همه پولهایش را در خانه مادربزرگش نگهداری میکند.با یکدیگر رفتیم تا سعید پولش را بگیرد اما کسی در را باز نکرد؛ سعید از بالای در وارد خانه شد و پس از باز کردن در، هر دو نفر وارد خانه شدیم؛ داخل ساختمان یک پیرزن حضور داشت که سعید صورت پیرزن را گرفت تا جیغ و فریاد نزند.
در شرایطی که آیت در اظهارات خود منکر هرگونه ارتکاب جنایتی شده و سعید را به عنوان عامل جنایت معرفی کرده بود، متهم با قرار بازداشت موقت روانه زندان گردید و تحقیقات جهت شناسایی و دستگیری سعید در دستور کار کاراگاهان اداره دهم ویژه قتل قرار گرفت.کارآگاهان اداره دهم، در ادامه رسیدگی به این پرونده و در طی چندین نویت اخذ نیابت قضایی به استان قم اعزام شده تا در صورت شناسایی مخفیگاه متهم، اقدام به دستگیری وی کنند و نهایتا در ادامه تحقیقات خود اطلاع پیدا کردند که سعید . 27 ساله به جرم تجاوز و قتل یک خانم، دستگیر و در حال حاضر در زندان قم به سر میبرد.
بلافاصله هماهنگی لازم با مقام قضایی انجام و متهم از زندان قم و جهت انجام تحقیقات به اداره دهم منتقل شد؛ سعید پس از حضور در اداره دهم، ضمن معرفی آیت به عنوان قاتل پیرزن در اظهارات خود به کارآگاهان گفت: فردی به نام محمود در منطقه بی سیم تهران در کار خرید و فروش موادمخدر بود و من هم کنار او خرده فروشی می کردم تا اینکه من دستگیر شدم.
پس از آزاد شدن از زندان پیش محمود رفتم اما او گفت: اینجا نیا و بعد از آن ماجرا، من با آیت صحبت کردم؛ هر دو نفر می دانستیم که محمود مواد را در خانه مادربزرگش مخفی میکند؛ برای پیدا کردن مواد به خانه مادر بزرگ محمود رفته و در را باز کرده و وارد خانه شدیم؛ من رفتم زیرزمین و به دنبال جاساز مواد بودم و پس از مقداری جستجو توانستم
تا مقداری موادمخدر پیدا کرده و آنها را برداشتم. وقتی از زیرزمین بالا آمدم دیدم آیت ( عبدالله ) در داخل اتاق روی پیرزن نشسته و در حال در آوردن طلاهای او است؛ در آن زمان من حدودا 18 سال داشتم و ترسیده بودم؛ آیت مرا تهدید کرد که اگر حرفی بزنم مرا خواهد کشت.
با اعترافات صریح سعید و پس از مواجهه حضوری متهمان، آیت به ناچار لب به اعتراف گشود و به ارتکاب جنایت و قتل پیرزن در سال 81 اعتراف کرد؛ وی در اعترافات خود به کارآگاهان گفت: سعید از وضعیت زندگی مقتوله اطلاع داشت، به من گفت که این پیرزن تنها زندگی می کند و نوه او به نام محمود که خرده فروش موادمخدر است، مواد خود را در منزل او مخفی میکند؛ با طرح نقشهای جهت سرقت به منزل مقتوله رفتیم؛ از روی دیوار وارد خانه پیرزن شدیم.
زمانیکه در حال جستجو بودیم، پیرزن از خواب بیدار شد و من از ترس اینکه وی سر و صدا نکند و همسایه ها بیدار نشوند، با دست جلوی دهان و بینی او را گرفتم تا اینکه فوت کرد؛ بعد از مرگ پیرزن، تعدادی النگو را از دست وی بیرون آوردم؛ مقداری موادمخدر نیز پیدا کردیم و سریع از خانه خارج شدیم؛ طلاها را به یک دست فروش در مولوی فروختیم و پول آنرا با سعید تقسیم کردم و مواد را هم مصرف کردیم.
سرهنگ کارآگاه آریا حاجی زاده، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ، با اعلام این خبر گفت: با توجه به اعترافات صریح دو متهم پرونده جنایت سال 1381 و جهت انجام تحقیقات تکمیلی، قرار بازداشت موقت از سوی بازپرس محترم پرونده صادر و متهمان در اختیار اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار دارند.