در این پست، نگاهی پر از غرور و افتخار به آثار باستانی فارس مهد تمدن ایران زمین داریم.
۱. مجموعه میراث جهانی پاسارگاد مجموعهای از سازههای باستانی برجایمانده از دوران هخامنشی است که در شهرستان پاسارگاد دراستان فارس جای گرفتهاست. این مجموعه دربرگیرنده ساختمانهایی چون آرامگاه کوروش بزرگ، مسجد پاسارگاد، باغ پادشاهی پاسارگاد، کاخ دروازه، پل، کاخ بارعام، کاخ اختصاصی، دو کوشک، آبنماهای باغ شاهی، آرامگاه کمبوجیه، ساختارهای دفاعی تل تخت، کاروانسرای مظفری، محوطهٔ مقدس و تنگه بلاغیاست.
این مجموعه، پنجمین مجموعه ثبتشده در فهرست آثار میراث جهانی در ایران است که در نشست یونسکو که در تیرماه سال ۱۳۸۳ در چینبرگزار شد به دلیل دارا بودن شاخصهای فراوان با صد در صد آرا در فهرست میراث جهانی به ثبت رسید. در سال ۵۲۹ پیش از میلاد کوروش به قبایل سکاها در آسیای مرکزی (شمال شرق ایران) حمله کرد و در جنگ با ماساگتها کشته شد. وی را در پاسارگاد دفن کردند.
از گواهیهایی که مورخان یونانی و رومی بر جای گذاردهاند، مشخص است که پاسارگاد را بیشتر ساخته و پرداخته کورش بزرگ می دانستهاند. این نظریه به چند دلیل دیگر استوارتر میشود. اول؛ آرامگاه کورش بزرگ که ساخته خود او بود، چنان ارتباطی از نظر طراحی نقشه و کاربرد نماپردازی در میانباغ بزرگ پاسارگاد با کاخهای دروازه، اختصاصی و بار نشان میدهد که مشخص میشود طراح همه یکی بوده و آن کاخها هم نتیجه سلیقه کورش بزرگ بودهاند.
دوم کتیبه سه زبانه عیلامی, پارسی باستان و اکدی بر روی جرزها و درگاههای آن سه کاخ بیانگر آن است که آنها با کورش ارتباط داشتهاند. سوم، نوع معماری و به خصوص شیوهٔ سنگتراشی و بستهای پاسارگادی قدمتی هر چند کوتاه بر معماری تخت جمشیدی را که از آغاز دوره داریوش بزرگ شروع شد، نشان میدهد و بویژه در نقوش، که از سنتهای کشورهای مختلف گرفته شدهاند، ولی هنوز به طور ثابت ریخت ایرانی نگرفتهاند (آن چنان که در تخت جمشید مییابیم) حالتی آزمایشی و اولیه به خوبی نمایان است و آثار سنگ تراشان لودیهای و ایونیهای به ویژه در نوع تراش سنگها و ابزار و آلات سنگ تراشی و “نشانههای سنگ تراشان” پیداست. بنابراین شکی نمیتوان کرد که بناهای پاسارگاد با کورش بزرگ آغاز شدهاند و ارتباطی باکورش جوان ندارند (آن طور که فرانتس هاینریش وایسباخ تصور میکرد).
۲. نقش رستم یکی از مهمترین و زیباترین آثار باستانی سرزمین همیشه جاوید پارس می باشد که آثار مهمی را از دوران عیلامی، هخامنشی و ساسانی در خود جای داده است. بر سینه این کوه مقبره های بسیار عظیمی بجای مانده که شهریاران هخامنشی در آنجا آرمیده اند. از راست به چپ این قبور منسوب به خشایارشا، داریوش کبیر، اردشیر اول و داریوش دوم می باشد.
در آرامگاه داریوش اول، سنگ نوشته های بزرگی به خط میخی وجود دارد که حاوی نیایش و مضامین مذهبی است. داریوش اول، نام کشورها و سرزمین های تابع خود و اندرزهای معنوی فراوانی را در این نوشته ها برشمرده است. این آثار در ۳ کیلومتری تخت جمشید و در کنار جاده جدید شیراز-مرودشت واقع شده است.
در گذشته، نام این مکان سهگنبدان یا دوگنبدان بودهاست که در بین مردم منطقه، به نامهای کوه حاجیآباد،کوه استخر یا کوه نِفِشت نیز خوانده میشد و احتمالاً نام نقش رستم پس از آنکه ایرانیان بین رستم، پهلوان شاهنامه و سنگنگارههای شاهان ساسانی ارتباط برقرار کردند به این مکان داده شد. قدیمیترین نقش موجود در نقش رستم مربوط به دورهٔ عیلام است که نقش دو ایزد و ایزدبانو و شاه و ملکه را بهتصویر کشیده بود ولی بعدها در دورهٔ ساسانی، بهرام دوم بخشهایی از آن را پاک کرد و نقش خود و درباریانش را به جای آن تراشید.
کعبه زرتشت بنای سنگی و بُرجمانند موجود در این محوطهاست که به احتمال زیاد در دورهٔ هخامنشی ساخته شده بود و کاربرد آن تاکنون مشخص نشده است؛ بر سه گوشهٔ این بنا دو کتیبه از شاپور اول و کرتیر نوشته شدهاست که از نظر تاریخی ارزش زیادی دارند. چهار آرامگاه دخمهای در سینهٔ کوه رحمت کنده شدهاند که متعلق به داریوش بزرگ، خشایارشا، اردشیر یکم و داریوش دوم هستند که همهٔ آنها از ویژگیهای یکسانی برخوردارند.
اردشیر بابکان نخستین کسیست که در این محوطه، سنگنگارهای تراشید و صحنهٔ تاجگیریاش از دست اهورامزدا را ثبت کرد. پس از وی نیز شاهان ساسانی صحنههای تاجگذاریشان یا شرح نبردها و افتخارتشان را بر سینهٔ کوه نقش کردند. اینکه اردشیر و پسرش شاپور دومنقشبرجستههایی را در کنار نقشبرجستههای همتایان هخامنشی خود در نقش رستم تراشیدند، احتمالاً نشان از راهکردی فرهنگی و سیاسی در تقلید از گذشته داشتهاست.
۳. نقش رجب جایگاه یکی از آثار ارزشمند حجاری باستانی ایرانست. این محل در سه کیلومتری شمال تخت جمشید و سمت راست جاده شاهی واقع است. جاده شاهی شاهراهی بوده که در بیست و پنج قرن پیش، شوش یکی از پایتخت های شاهنشاهی ایران را به شهر سارد پایتخت لیدی در منتهیالیه غربی شبه جزیره آناطولی فعلی مربوط می ساخته است.
در این محل، در دامنه کوه، محوطه روباز غار مانندی است که بر سه بدنه شمالی شرقی و جنوبیش سه مجلس از مراسم تاجگذاری شاهان ساسانی حجاری گردیده است. در این محوطه شماری نقشبرجسته از زمان ساسانیان برجای ماندهاست.
این کندهکاریها پیرامون اردشیر اول، شاپور اول و کرتیر موبد هستند. آرایش و لباس آن دوره به وضوح مشخص هستند، اما نقش اهورامزدا و صورت شاهان ساسانی در حمله اعراب تخریب شدهاند. به نظر می رسد شاهان اشکانی علاقه چندانی به ایجاد نقش برجسته نداشتند و تنها نقش برجسته هایی از شاهان محلی در جنوب غربی ایران (اکثرا در خوزستان) برجای مانده است.
با انقراض سلسله اشکانی و روی کار آمدن شاهنشاهی ساسانیان، ایجاد نقش برجسته بار دیگر رونق گرفت. رویکرد شاهان ساسانی به نقش برجسته بیشتر به منظور بزرگداشت وقایع مهم دوران حکومت خود بوده از جمله تاجگذاری (دیهیم بخشی) و پیروزی در جنگ. اردشیر بابکان موسس سلسله ساسانی، ۵ نقش برجسته برای یادبود پیروزی خود بر اردوان پنجم (آخرین شاه اشکانی) و دریافت دیهیم شاهی از اهورا مزدا در محل هایی از جمله نقش رجب، نقش رستم و فیروزآباد ایجاد کرد. شاپور اول، جانشین اردشیر بابکان و کرتیر، موبد قدرتمند اوایل ساسانیان، نیز نقوش برجستهای در این مکان ایجاد کردند.
در ۵۶ کیلومتری شمال شرقی شیراز و در ۳ کیلومتری شمال تخت جمشید در سمت راست جاده و در مقابل راهی که به نقش رستم منتهی می شود، در داخل شکافی در کوه که به نظر می رسد در ابتدا غار بوده، ۴ نقش برجسته به چشم میخورد که از مهم ترین آثار به جای مانده از اوایل دوره شاهنشاهی ساسانیان است. این محل به نام نقش رجب مشهور است و دلیل نامگذاری آن هنوز مشخص نیست. اما فرصت الدوله شیرازی در کتاب آثار العجم از این محل به نام نقش قهرمان یاد کرده است.
کتیبهٔ کرتیر در کنار نقش مربوط به تقویض مقام شاهی از سوی اهورامزدا به اردشیر یکم نگاشته شده و دارای ۳۱ سطر است و در سمت چپ آن تصویر کرتیر بر صخره دیده میشود. این کتیبه دو موضوع معرفی کرتیر و معراج او طی مراسم «کردگان» را بطور خلاصه دربردارد. وی اشارهای مبهم به معراج خود میکند که تفصیل آن در دو کتیبهٔ دیگر او در نقش رستم و سرمشهد آمدهاست. در ادامه از خواننده میخواهد که همانند او در دین استوار باشد.
سپس به اختصار کارهایی را که در طول عمر خود در دستگاه اداری ساسانی انجام داد را ذکر میکند و شرح میدهد که برای آتشکدهها و موبدان اسناد بسیاری را مهر کردهاست که منظور از آن تخصیص موقوفات برای آنها بودهاست. سپس عناوین خود را در زمان شاهان ساسانی شاپور یکم، «موبد و هیربد»، زمان هرمز و بهرام اول «کرتیر موبدِ هرمزد»، و در زمان بهرام دوم «کرتیر موبد که روانش را [خدایان] بهرام و هرمزد نجات دادند» ذکر میکند.
نقش برجسته های چهارگانه به ترتیب ایجاد:
دیهیم بخشی به اردشیر بابکان
دیهیم بخشی به شاپور اول
شاپور اول و درباریان
کرتیر موبد و سنگ نبشته منسوب به وی
۴. بیشاپور یکی از شهرهای باستانی ایران در کازرون و در استان فارس است که در زمان ساسانیان ساخته شدهاست و امروزه تنها ویرانههایی از آن برجای ماندهاست. بیشاپور با دویست هکتار وسعت، از شهرهای مهم آن زمان بودهاست و اهمیت ارتباطی داشتهاست. این شهر از قدیمی ترین شهرهایی است که تاریخچه ساخت آن بصورت مکتوب در سنگ نوشته ای موجود است. بیشاپور در شمال غرب شهرکازرون قرار گرفته و از شهرهای خوش آب و هوا و دارای طراحی و مهندسی ویژه آن روزگار بودهاست. در کتابهای تاریخی، نام این شهر با عنوانهای بیشاپور، بیشابور، به شاپور، بیشاور و «به اندیوشاپور» ضبط شدهاست.
شهر بیشاپور مرکز ایالت و کوره اردشیرخوره بودهاست. بیشاپور تا قرن هفتم هجری آباد و مسکونی بودهاست و پس از آن ویران شدهاست. بیشاپور گنجینهای از آثار ارزشمند ساسانی مانند معبد آناهیتا است. بیشاپور به سال ۲۶۶ میلادی و به دستور شاپور اول پادشاه ساسانی ساخته شدهاست. پس از پیروزی شاپور بر والرین امپراتورروم، شاپور دستور داد در ناحیهای خوش آب و هوا بر سر راه تخت جمشید به تیسفون شهری بنا کنند. این جاده در زمانهخامنشیان، شهرهای تخت جمشید و استخر را به شوش وصل میکرد. شاپور نام خود را بر این شهر نهاد. معماری از اهالیسوریه قدیم به نام آپاسای (اپاسای) برای ساخت شهر تازه انتخاب شد.
شهر بیشابور با روش مهندسی یونانیان که توسط هیپوداموس ابداع شده بود در زمینی مستطیل به گونهای طراحی شد که چهار دروازه و دو خیابان آن، یکدیگر را قطع میکردند. یکی از خیابا ن ها در جهت شمال به جنوب و دیگری شرق به غرب است و هر کدام در انتها به یکی از دروازههای شهر منتهی میشدهاند. دروازه غربی، ورودی اصلی شهر بودهاست.
۵. مجموعه کاخ ساسانی سروستان در استان فارس و در ۹ کیلومتری جنوب شهر سروستان در شهرستان سروستان قرار داشته و کل مجموعه ۲۵ هکتار وسعت دارد. این کاخ در زمان بهرام گور ساسانی ساخته شده که بوسیله مهر نرسی وزیر معروف او که صدرات یزدگرد اول و یزدگرد دوم را نیز عهدهدار بوده ساخته شدهاست. این کاخ از سنگ و گچ ساخته شده و ایوانی مربع شکل بخش مرکزی آن را تشکیل میدهد که دارای ۱۳ متر طول و عرض، و ۱۸ متر ارتفاع دارد.
همچنین در مرکز و حیاط دارای گنبدی میباشد. این بنا همانند کاخ فیروزآباد و کوچکتر از آن است و طاقهای گنبدی آن با آجر زده شدهاست. این بنا که از با شکوهترین کاخهای عهد ساسانی است و شامل یک ایوان ورودی و گنبدی در مرکز و حیاط است. در این کاخ نسبت به بناهای دیگر این دوره از معماری و پلان پیچیده و کاملتری استفاده شدهاست. نمای اصلی بنا در ضلع جنوبی قرار دارد که شامل یک ایوان مرکزی و دو ایوان کوچکتر در دو طرف است.
ایوان مرکزی به تالار اصلی و پس از آن به چهار حیاط متصل میشود و دیوار جنوبی تالار مرکزی به یک ایوان جانبی خارجی راه مییابد. ایوانی که در سمت شمال کاخ واقع است بوسیله چند پله به محوطه بیرون کاخ مربوط میشود اما ایوان بزرگ شرقی به تالار مرکزی و قسمتهای دیگر بنا ارتباط دارد و در دو طرف این بنا دو اتاق باریک با طاق گهوارهای قرار دارد که مقابل هم قرار نگرفتهاند. استفاده از فیلپوش برای قرار گرفتن گنبدها روی بنا به وضوح دیده میشود.
۶. کاخ اردشیر بابکان در دوران اردوان پنجم واپسین پادشاه اشکانی به دست اردشیر بابکان بنیادگذار سلسلهٔ ساسانی در سده ۳ میلادی ساخته شد. کاخ اردشیر بابکان از جاذبههای تاریخی و گردشگری فیروزآباد است. این کاخ دارای تالارهای تو در تو است و با گذشت ۱۸۰۰ سال گچبری بخش بالای دیوارهای درونی آن همچنان آسیبنادیده ماندهاست.
در ضلع شرقی کاخ، چهار ساختمان گنبدی شکل سترگ وجود دارد، این گنبدها به وسیلهٔ فیلپوش بالا رفته که مشابه آن در قلعه دختر (قلعه اردشیر) دیده میشود. قسمتی از نوک سقف گنبدها در دایرهای به قطر یک متر باز است. در ضلع شمالی بیرون از دیوار کاخ نیز چشمهای گوارا از دل خاک میجوشد و استخری طبیعی جلوی این چشمه به پدیدار شده است. رودی از کنار دیوار شرقی کاخ گذر میکند که زمینهساز آبادانی شهر گور و کاخ ساسانی بودهاست. کمی بالاتر از کاخ آتشدانی برای برگزاری آیینهای دینی وجود دارد. وجود چهار عنصر طبیعی آب، باد، خاک و آتش برجستگی ویژهای را به این منطقه بخشیده است.
۷. کعبهٔ زرتشت نام بنای سنگی چهارگوش و پلهداری در محوطهٔ نقش رستم در کنار روستای زنگیآباد شهرستان مرودشت فارس در ایران است. محوطهٔ نقش رستم علاوه بر بنای مذکور، یادمانهایی از عیلامیان، هخامنشیان و ساسانیان را نیز در خود جای دادهاست.
فاصلهٔ کعبهٔ زرتشت تا کوه، ۴۶ متر است و دقیقاً روبهروی آرامگاه داریوش دوم قرار دارد و شکلش مکعب مستطیل است و تنها یک در ورودی دارد. جنس مصالح این بنا از سنگ آهک سفید میباشد و بلندی آن حدود ۱۲ متر است که با احتساب پلههای سهگانه به ۱۴٫۱۲ متر میرسد و ضلع هر قاعدهٔ آن، حدود ۷٫۳۰ متر درازا دارد. در ورودی آن به وسیلهٔ پلکانی سی پلهای از جنس سنگ به درون اتاقک آن راه مییابد. قطعات سنگها به صورت مستطیلی شکل است و بدون استفاده از ملات، روی هم گذاشته شدهاند که اندازهٔ سنگها از ۰٫۴۸×۲٫۱۰×۲٫۹۰ متر تا ۰٫۵۶×۱٫۰۸×۱٫۱۰ متر متفاوت است و با بستهای دُمچلچلهای بههم وصل شدهاند.
این بنا در دورهٔ هخامنشی ساخته شده و از نام بنا در آن دوران اطلاعی در دست نیست ولی در دورهٔ ساسانی به آن بُن خانک گفته میشده و نام محلی این بنا هم، کُرنایخانه یا نقارهخانه بوده و اصطلاح کعبهٔ زرتشت در دوران اخیر و از حدود قرن چهاردهم میلادی به این بنا اطلاق شدهاست.
دربارهٔ کاربرد این اتاقک، دیدگاهها و تفسیرهای متفاوتی ارائه شدهاست و نمیتوان هیچکدام از آنها را به قطعیت پذیرفت؛ چنانکه برخی این برج را آتشگاه و آتشکده میدانند و معتقدند که این بنا، مکان روشن کردن آتش مقدس و محلی برای عبادت بودهاست اما عدهای دیگر با ردّ آتشگاه بودن آن، این بنا را به دلیل شباهتش به آرامگاه کورش بزرگ و برخی از آرامگاههای لیکیه و کاریا، آرامگاه یکی از شاهان یا بزرگان هخامنشی میدانند و برخی دیگر از ایرانشناسان این اتاقک سنگی را بنایی جهت نگهداری اسناد و کتابهای مقدس دانستهاند اما اتاقک کوچک کعبهٔ زرتشت برای نگاهداری کتابهای دینی و اسناد شاهی بسیار کوچک است. البته نظریات دیگری همچون معبدی برای ایزد آناهیتا و یا تقویم آفتابی هم ذکر شدهاست که کمتر مورد توجه هستند.
۸. تخت جمشید یا پارسه (پرسپولیس، پرسه پلیس، هزارستون، صدستون و یا چهل منار) نام یکی از شهرهای باستانی ایران است که طی سالیان پیوسته، پایتخت باشکوه و تشریفاتی پادشاهی ایران در زمان امپراتوری هخامنشیان بودهاست.
در این شهر باستانی کاخی به نام تخت جمشید وجود دارد که در دوران زمامداری داریوش بزرگ، خشایارشا و اردشیر اول بنا شدهاست و به مدت حدود ۲۰۰ سال آباد بوده است. در نخستین روز سال نو گروههای زیادی از کشورهای گوناگون به نمایندگی از ساتراپیها یا استانداریها با پیشکشهایی متنوع در تخت جمشید جمع میشدند و هدایای خود را به شاه پیشکش میکردند.
در سال ۵۱۸ پیش از میلاد بنای تخت جمشید به عنوان پایتخت جدید هخامنشیان در پارسه آغاز گردید. بنیانگذار تخت جمشید داریوش بزرگبود، البته پس از او پسرش خشایارشا و نوهاش اردشیر یکم با گسترش این مجموعه به گسترش آن افزودند.
بسیاری از آگاهیهای موجود که در مورد پیشینه هخامنشیان و فرهنگ آنها در دسترس است به خاطر سنگنبشتهها و فلزنوشتههایی است که در این کاخها و بر روی دیوارهها ولوحهها آن حکاکی شدهاست. سامنر برآورد کرده است که دشت تخت جمشید که شامل ۳۹ قرارگاه مسکونی بوده، در دورهٔ هخامنشیان ۴۳٬۶۰۰ نفر جمعیت داشته است.
باور تاریخدانان بر این است که اسکندر مقدونی سردار یونانی در ۳۳۰ پیش از میلاد، به ایران حمله کرد و تخت جمشید را به آتش کشید و احتمالاً بخش عظیمی از کتابها، فرهنگ و هنر هخامنشی را با اینکار نابود نمود. با اینحال ویرانههای این مکان هنوز هم برپا است و باستان شناسان از ویرانههای آن نشانههای آتش و هجوم را بر آن تأیید میکنند.